2. اهميت‌ و اولويت‌ اصلاحات‌ فرهنگى - اصلاحات‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصلاحات‌ - نسخه متنی

سیدحسین‌ هاشمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2. اهميت‌ و اولويت‌ اصلاحات‌ فرهنگى

به‌ نظر مىرسد، در برنامة‌ اصلاحات‌ هيچ‌ موضوعى به‌ اندازة‌ اصلاح‌فرهنگى در مفهوم‌ خاص‌ (احياى كتاب‌ و سنت‌) مورد توجّه‌ حضرت‌ على (عليه السلام) قرار نگرفته‌ است‌. اين‌ مدّعا با مراجعه‌ به‌ خطبه‌ها و نامه‌هاى آن‌ حضرت‌ درنهج‌ البلاغه‌ به‌ راحتى قابل‌ اثبات‌ است‌؛ براى نمونه‌ توجه‌ به‌ چهار فراز ازسخنان‌ امام‌ (عليه السلام) سودمند مىنمايد:

1. وقتى حضرت‌ به‌ خلافت‌ رسيد، كتاب‌ و سنت‌ را محور كردار و رفتارخويش‌ قرار داد و به‌ همين‌ دليل‌ با سرزنش‌ طلحه‌ و زبير روبه‌رو شد. آن‌ها ازاين‌ كه‌ مشاور امام‌ (عليه السلام) قرار نمى گيرند، ناخشنود بودند. حضرت‌ پاسخ‌ فرمود:

پس‌ چون‌ به‌ خلافت‌ رسيدم‌، به‌ كتاب‌ خدا و دستورى كه‌ براى ما تعيين‌نموده‌ و ما را به‌ حكم‌ كردن‌ بدان‌ امر فرموده‌ توجه‌ كرده‌ و متابعت‌ نمودم‌ و به‌ آنچه‌ پيغمبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) سنّت‌ قرار داده‌، دقّت‌ نموده‌ و پيروى كردم‌. پس‌ در اين‌ رابطه‌ به‌ رأى و انديشه‌ شما و غير شما نيازمند نبودم‌.

اين‌ بيان‌ نشان‌ مىدهد كتاب‌ و سنت‌ در تعيين‌ استراتژى و برنامه‌ريزى اصلاحات‌ منبع‌ اصلى به‌ شمار مىآيند.

2. امام‌ (عليه السلام) دربارة‌ قرآن‌ و تأثير عمل‌ به‌ آن‌ در زندگى و حل‌ّ مشكلات‌ جامعه‌، مىفرمايند:

اين‌ قرآن‌ است‌. پس‌، از آن‌ بخواهيد تا گويا شود و با شما سخن‌ بگويد]يعنى از كسى كه‌ عالم‌ به‌ تفسير قرآن‌ و متون‌ دينى است‌ در مورد تفسيرو مفاهيم‌ قرآن‌ سؤال‌ كنيد[ و هرگز قرآن‌ [به‌ خودى خود و بدون‌ مفسّر ومبيّن]‌ گويا نمى شود؛ وليكن‌ من‌ در مورد آن‌ به‌ شما خبر مىدهم‌، آگاه‌باشيد كه‌ تمام‌ دانش‌هاى مربوط‌ به‌ آينده‌ و أخبار گذشته‌ و داروى دردشما و آنچه‌ كه‌ مربوط‌ به‌ تنظيم‌ امور زندگى شما است‌ ‌[از امور دنيا وآخرت] در قرآن‌ وجود دارد.

3. آن‌ بزرگوار دربارة‌ وظايف‌ امام‌ مسلمانان‌ مىفرمايد:

بر امام‌ مسلمين‌ لازم‌ است‌ تا از آنچه‌ پروردگارش‌ به‌ او امر نموده‌پيروى نمايد ‌[كه‌ آن‌ پنج‌ چيز است‌]: ابلاغ‌ موعظه‌ [كلام‌ رسول‌ خدا] ، تلاش‌ در پند و اندرز و نصيحت‌، احياى سنّت‌، اجراى حدود نسبت‌ به‌كسانى كه‌ سزاى آنان‌ است‌ و رساندن‌ سهمين‌ به‌ اهلش‌.

4. امام‌ عارفان‌ مسؤولان‌ و كارگزاران‌ حكومتى را به‌ مقدم‌ داشتن‌اصلاحات‌ فرهنگى فرمان‌ مىداد؛ براى نمونه‌ در فرمان‌ خود به‌محمدبن‌ابى بكر در آستانة‌ فرماندارى مصر، مىفرمايد:

بايد از دين‌ خود دفاع‌ كنى هر چند از عمر روزگار فقط‌ ساعتى براى توباقى مانده‌ باشد. و خداوند را براى جلب‌ رضايت‌ احدى از بندگان‌ اوخشمگين‌ مكن‌؛ چرا كه‌ عوض‌ِ آنچه‌ در غير خدا است‌، نزد او هست‌؛ولى غير خدا كفايت‌ از او نمى كند.

در خطبه‌ ديگرى از نهج‌ البلاغه‌ آمده‌ است‌ كه‌ امام‌ مسلمين‌ بايد داراى صفاتى باشد از جمله‌ اينكه‌ سنّت‌ رسول‌ الله را بر پاى دارد و موجب‌ بر زمين‌ماندن‌ آن‌ نگردد. چرا كه‌ تعطيل‌ احكام‌ دين‌ و متروك‌ ماندن‌ احكام‌ شريعت‌نه‌ تنها براى آخرت‌، بلكه‌ براى نظام‌ دنيوى و معيشتى جامعه‌ هم‌ زيان‌ آوراست‌. و در حقيقت‌ اصلاح‌ فرهنگى به‌ معناى احياى كتاب‌ و سنّت‌، سايراصلاحات‌ را در پى خواهد داشت‌. بدين‌ جهت‌ آن‌ حضرت‌ در مورد شرايط‌رهبرى جامعه‌ اسلامى مىفرمايند:

شايسته‌ترين‌ فرد براى حاكميت‌ جامعه‌ اسلامى كسى است‌ كه‌«تواناترين‌» فرد بر اين‌ امر (مديريت‌)، و «داناترين‌» فرد در فهم‌ اوامر خداوند (علم‌ به‌ احكام‌ دين‌) باشد.

بنابراين‌ در رأس‌ برنامه‌ اصلاحات‌ خصوصاً اصلاحات‌ فرهنگى، بايدكسى قرار گيرد كه‌ علاوه‌ بر مديريت‌ و توان‌ اجرايى، در فهم‌ احكام‌ دين‌ وفرامين‌ الهى تخصّص‌ داشته‌ باشد تا بتواند با استفاده‌ از اين‌ دو ابزار حياتى، ازتفسير به‌ رأى در احكام‌ دين‌ جلوگيرى نموده‌ و قوانين‌ الهى را احيا كند چنانكه‌حضرت‌ على (عليه السلام) در يكى از خطبه‌ها در مورد هدف‌ از ظهور حضرت‌ قائم‌(عجّل‌ الله تعالى فرجه‌ الشريف‌) مىفرمايند:

آن‌ حضرت‌ پس‌ از ظهور، «رأى‌» را به‌ «قرآن‌» بر مىگرداند آنگاه‌ كه‌ مردم‌قرآن‌ را با رأى و نظر خود منطبق‌ مىكنند... و احكام‌ و قوانين‌ متروك‌ وبر زمين‌ ماندة‌ كتاب‌ و سنت‌ را احيا مىكند.

افزون‌ بر اين‌، آن‌ حضرت‌ مردم‌ را نيز به‌ مقدم‌داشتن‌ اصلاح‌ فرهنگى ودينى بر ساير امور سفارش‌ مىكرد و به‌ آنان‌ هشدار مىداد: اگر براى اصلاح‌دنياى خود از امور دينى غفلت‌ كنيد، با فرجامى ناگوار و زيانبار روبه‌رو مىشويد. در نگاه‌ آن‌ حضرت‌، رسول‌ خدا و سنت‌ وى الگوى اصلاحات‌جامعة‌ اسلامى است‌ و با پيروى از آن‌ مىتوان‌ نقاط‌ ضعف‌ جامعه‌ را يافت‌ واصلاح‌ كرد.

در پايان‌ اين‌ گفتار، توجه‌ به‌ يك‌ نكته‌ ضرورت‌ دارد. اكنون‌، با توجه‌ به‌فاصله‌ تاريخى دينى، چه‌ كسى و چگونه‌ بايد برنامة‌ اصلاحات‌ فرهنگى را براساس‌ كتاب‌ و سنّت‌ تدوين‌ و اجرا كند؟ آيا بدين‌ بهانه‌ كه‌ تمام‌ احكام‌ قطعى دين‌ از كتاب‌ و سنت‌ قابل‌ كشف‌ نيست‌، بايد به‌ كلى از احكام‌ و قوانين‌ الهى دست‌ كشيد و يكسره‌ بر مبناى عقلا و عقل‌ِ ناتمام‌ بشرى عمل‌ كرد؟

همان‌گونه‌ كه‌ قبلاً اشاره‌ شد، متصدى امر اصلاحات‌ در مسائل‌ حكومتى حاكم‌ اسلامى است‌ كه‌ در رأس‌ حكومت‌ قرار دارد و در فهم‌ احكام‌ و قوانين‌الهى تخصّص‌ دارد. او در اين‌ رهگذر پرخطر از افكار ساير دانشمندان‌ اسلام‌شناس‌ بهره‌ مىگيرد. پس‌ از انقلاب‌ اسلامى ايران‌ چنين‌ الگويى در كشور اجراشد و در رفع‌ بسيارى از مشكلات‌ سودمند واقع‌ گرديد؛ و اين‌ معناى همان‌روايات‌ متعددى است‌ كه‌ بر اساس‌ آن‌ها فقها و دانشمندان‌ اسلام‌شناس‌«جانشين‌» و «امين‌» پيامبر معرفى شده‌اند.

دربارة‌ روش‌ عمل‌، با توجه‌ به‌ اختلافى بودن‌ برخى از احكام‌ دين‌ در زمان‌حكومت‌ غير معصوم‌، كلام‌ مولاى متقيان‌ در نهج‌البلاغه‌ بسيار گويا است‌. آن‌حضرت‌ در بخشنامة‌ معروف‌ حكومتى اش‌ به‌ مالك‌ اشتر مىفرمايد:

اى مالك‌ در كارهاى مشكلى كه‌ درمانده‌ شدى و در امورى كه‌ حكم‌ آن‌بر تو مشتبه‌ گرديد، در اين‌ باره‌ خداوند سبحان‌ براى ملّتى كه‌ خواهان‌هدايت‌ آنان‌ است‌ چنين‌ فرموده‌ است‌: اى كسانى كه‌ ايمان‌ آورده‌ايد ازخدا و رسول‌ و ولى امر خود اطاعت‌ كنيد و هر گاه‌ كه‌ در موردى اختلاف‌ نظر داشتيد پس‌ در آن‌ مورد به‌ خدا و رسول‌ مراجعه‌ كنيد. مراجعه‌ به‌ خداوند به‌ معناى عمل‌ بر مبناى آيات‌ «محكم‌» - و نه‌متشابه‌ - است‌. و مراجعه‌ به‌ سنّت‌ رسول‌الله (صلّى الله عليه وآله وسلّم) به‌ معناى عمل‌ به‌سيرة‌ فراگير و غير اختلافى پيامبر است‌.

بنابراين‌، باتوجه‌ به‌ وجود آيات‌ محكم‌ در كتاب‌ خداوند و بسيارى ازسيره‌هاى قطعى پيامبر اسلام‌ (صلّى الله عليه وآله وسلّم) در عصر غيبت‌، در موارد اختلافى مربوط‌به‌ استراتژى اصلاحات‌ فرهنگى، بايد به‌ كتاب‌ و سنت‌ قطعى مراجعه‌ كرد و ازاستناد به‌ آيات‌ متشابه‌ و روايات‌ غيرمعتبر اجتناب‌ ورزيد.

/ 17