180- از سخنان آن حضرت عليه السّلام، يكى از اصحابش (عبد اللّه ابن قعين) را فرستاد تا خبر آورد از گروهى (خريّت ابن راشد رئيس بنى ناجيه و پيروانش) كه از سپاه كوفه (در جنگ صفّين) بودند - ترجمه و شرح نهج البلاغه جلد 3
180- از سخنان آن حضرت عليه السّلام، يكى از اصحابش (عبد اللّه ابن قعين) را فرستاد تا خبر آورد از گروهى (خريّت ابن راشد رئيس بنى ناجيه و پيروانش) كه از سپاه كوفه (در جنگ صفّين) بودند
و (پس از جنگ با اهل شام) مىخواستند به خوارج نهروان ملحق شوند و از آن حضرت، عليه السّلام مىترسيدند، چون آن مرد برگشت آن بزرگوار پرسيد: (1) آيا ايشان ايمن بوده بجا ماندهاند، يا اينكه ترسيده كوچيدهاند آن مرد گفت: يا امير المؤمنين كوچ كردهاند. امام عليه السّلام فرمود: (2) ايشان را دورى (از رحمت خدا) باد چنانكه قوم ثمود (نافرمانى نموده و ناقه صالح را پى كرده از رحمت خدا) دور گشتند (و تباه شدند) آگاه باش چون نيزهها بطرف آنها راست گردد و شمشيرها بر فرقشان فرود آيد از كارى كه كردهاند پشيمان ميشوند، (3) امروز شيطان خواسته آنان را (از ما) جدا نموده پراكنده گرداند (و پيرو خويش قرار دهد) و فردا (ى قيامت) از آنها بيزارى جسته دورى مىنمايد، (4) پس بس است ايشان را (استحقاق عذاب) بيرون رفتن از (راه) هدايت و رستگارى، و افتادن در (وادى) گمراهى و كورى، و اعراض از (پيروى) حقّ، و طغيان و سركشى در (جادّه) ضلالت. (قصّه كشته شدن خريّت ابن راشد با پيروانش بدست معقل ابن قيس در شرح سخن چهل و چهارم گذشت).