ترجمه و شرح نهج البلاغه جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه و شرح نهج البلاغه - جلد 3

سیدعلی النقی آل محمد الدیباج‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(زيرا او آفريننده وقت و زمان است) و زيادى و كمى پى در پى او را فرا نگرفته است (زيرا لازمه زيادى و كمى تغيير و تغيير مستلزم حدوث و حدوث از لوازم امكان است، خلاصه هيچ صفتى از صفات اجسام و اعراض را دارا نيست تا او را مانند مخلوقات وصف نماييم) بلكه بسبب آنچه كه بما نموده از نشانه‏هاى نظم آراسته و حكم استوار (در آفرينش آسمان و زمين و موجودات ديگر وجود و هستى او) به خردها آشكار شده.

(6) پس از جمله دليلها و گواهان بر آفرينش او خلقت آسمانها است كه بدون ستون ثابت و برقرار و بى تكيه گاهى بر پا شده است، خداوند آنها را خواند (خواست ايجاد كند) پس از روى اطاعت و فرمانبرى بدون توقّف و درنگ (دعوتش را) پذيرفتند (موجود گشتند) (7) و اگر نبود اقرار (زبان حال) ايشان بر (ثبوت) ربوبيّت و اعتراف آنها به اطاعت و بندگى، آنها را موضع عرش خود و محلّ (مقرّبين از) فرشتگان و جاى بالا بردن گفتار نيكو و كردار شايسته بندگانش قرار نمى‏داد، (8) ستاره‏هاى آنها را نشانه‏ها قرار داد تا شخص حيران و سرگردان در آمد و شد راههاى گشاده اطراف زمين بآنها راه جويد، روشنى نور آنها را تاريكى زياد پرده شب تار نپوشانده، و پرده‏هاى سياه شبهاى تاريك توانائى بر طرف نمودن درخشيدن نور ماه را كه در آسمانها آشكار است ندارد، (9) پس منزّه و آراسته است خداوندى كه بر او پوشيده نيست سياهى شب تار و نه آرام گرفته‏هاى شب در گوشه‏هاى زمينهاى گود و در قلّه كوههاى تيره رنگ نزديك بهم، (10) و بر او پوشيده نمى‏باشد آوازى كه در افق و گوشه آسمان از رعد مى‏آيد، و برقهاى ابر كه پراكنده و نابود مى‏گردد (از انظار پوشيده مى‏ماند) و برگى كه (بر زمين) مى‏افتد و آنرا بادهاى جهنده كه بسقوط ستارگان نسبت مى‏دادند و باريدن باران از جاى خود دور مى‏گردانند (چون باديه نشينان اعراب جاهليّت از روى عقيده نادرست آثار سماوىّ مانند باد و باران و سرما و گرما را بسقوط ستارگان نسبت مى‏دادند و آنها را مؤثّر مى‏دانستند، لذا امام عليه السّلام به عقيده آنها اشاره فرموده)

(11) و ميداند هر قطره باران كجا افتاده و كجا قرار مى‏گيرد، و مورچه ريز از كجا مى‏كشد و به كجا مى‏برد، و روزى پشّه را چه چيز كفايت ميكند، و ماده در شكمش (هنگام آبستنى) چه بار دارد (نر يا ماده).

/ 177