بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
هواى نفس با اغراض باطله تطبيق نمايند) (6) و در شهرها چيزى زشتتر از كار شايسته و زيباتر از كار بد نمىباشد، (7) پس حاملان قرآن (كسانيكه با آن آشنا بوده و اطّلاع دارند) بآن بى اعتناء هستند (طبق دستورش رفتار نمىكنند) و حافظانش (كسانيكه آنرا از حفظ تلاوت مىنمايند در موقع عمل) از ياد مىبرند، (8) پس قرآن و اهل آن (ائمّه هدى عليهم السّلام و پيروانشان) در آنروز دور انداخته شده و در ميان جمعيّت نيستند (زيرا مردم آن روزگار بباطل رو آورده از حقّ دور ماندهاند، و اين اعراضشان در حكم طرد و نيستى آنها است) و اين هر دو با هم در يك راه يار هستند (بدستور قرآن رفتار مىنمايند) و كسى (از اهل آن روزگار) قرآن و اهلش را احترام نكرده نزد خود نگاه ندارد (چون با هواى نفس سازگار نيستند) پس قرآن و اهل آن در آن زمان (گر چه بظاهر) در بين مردم بوده و با ايشان هستند، و (در حقيقت) در ميانشان نبوده و با آنها نمىباشند، زيرا ضلالت و گمراهى با هدايت و رستگارى موافقت ندارد و اگر چه در يك جا با هم گرد آيند، (9) پس آن مردم (گمراه) دست بدست مىدهند بر جدائى (از قرآن) و پراكنده ميشوند از جماعت (پيروان قرآن) مانند آنست كه ايشان پيشوايان قرآن هستند (زيرا طبق اغراض باطله و انديشههاى نادرست خود آنرا تفسير و تأويل مىنمايند) و قرآن پيشواى آنها نيست (كه بايد از آن متابعت و پيروى كنند) پس (چون قرآن را پشت سر انداخته به مفاد آن عمل نمىكنند) نزد ايشان باقى نمانده از آن مگر نام، و نمىشناسند مگر خطّ و كتابت آنرا، (10) و پيش از اين كه اين زمان بيايد (بر اثر ظلم و ستم بنى اميّه و بنى عبّاس) به نيكان انواع عذاب و سختى روا مىدارند، و گفتار راست آنان را بر خدا بهتان و دروغ مىپندارند، و پاداش كار شايسته را كيفر كار زشت مىدهند (زيرا به پيروى از شهوات و خواهشهاى نفس كارهاى شايسته نيكان را ناشايسته پنداشته آنان را بقتل رسانده و آزار مىدادند) (11) و جز اين نيست كسانيكه پيش از شما بودند بسبب آرزوهاى دراز و نامعلومى مرگهاشان هلاك و معذّب گشتند (به آرزوى بسيار وابسته و از مردن غافل بودند) تا اينكه مرگ ايشان را دريافت، چنان مرگى كه عذر خواهى از آن دور مىمانده و دسترسى به توبه و بازگشت (از كردار زشت) بآن نمىماند (مجال معذرت و توبه باقى نماند) و مصيبت و سختى (جان كندن و عذاب هميشگى) با آن همراه مىباشد.