بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
از معاصى و بى گناهان سزاوار نيست از ديگرى غيبت كنند) چگونه است حال غيبت كنندهاى كه از برادر (هم كيش) خود غيبت كرده او را به گناهى كه مرتكب شده سرزنش نمايد (در صورتيكه چنين شخصى گناه كارى خود به غيبت سزاوارتر است) (2) آيا بياد نمىآورد جايى را كه گناهانش را خداوند پوشانيده و آن بزرگتر از گناهى است كه برادر خود را بآن غيبت كرده (غيبت كننده معامله خداوند را با خودش كه گناهانش را پوشانيده و مفتضح و رسوايش ننموده فراموش كرده كه برادر خود را در گناهى كه كرده رسوا مىنمايد) (3) و چگونه او را به گناهى سرزنش مىنمايد كه خود مانند آنرا مرتكب بوده، پس اگر عين آن گناه را هم مرتكب نگشته طرز ديگرى نافرمانى خدا نموده (گناه ديگرى مرتكب شده است) كه بزرگتر از گناه برادرش مىباشد، (4) و سوگند بخدا اگر گناه بزرگى مرتكب نشده باشد و با گناه كوچكى نافرمانى نموده باشد هر آينه جرأت و دليرى او بر عيب جوئى و بد گوئى مردم (از گناه بزرگى كه مرتكب نشده) بزرگتر است.(پس از اين امام عليه السّلام بر سبيل پند و اندرز مىفرمايد:) (5) اى بنده خدا در عيب جوئى و بد گوئى از هيچكس بر اثر گناه او عجله و شتاب مكن كه شايد او (از گناهى كه كرده توبه و بازگشت نموده و) آمرزيده شده باشد، و بر نفس خود از گناه كوچك ايمن و آسوده مباش (و بچشم حقارت و كوچكى در آن ننگر) كه شايد بر اثر آن معذّب و گرفتار باشى، (6) و هر كه از شما عيب و بدى غير خود را ميداند بايد (از عيب جوئى و طعن زدن بر او) خوددارى نمايد بجهت آنكه بعيب خود آشنا و دانا است، و بايد شكر از اجتناب گناهى كه ديگرى بآن مبتلى است او را مشغول سازد (و سپاسگزارى از اين نعمت باو مجال ندهد كه عيب ديگرى گويد).