تنبیه الغافلین و تذکرة العارفین جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تنبیه الغافلین و تذکرة العارفین - جلد 1

فتح الله کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(منافق بن كافر) منافقى پسر كافرى.

منقول است كه اشعث و پدرش در مبدء حال برد يمانى مى‏بافته‏اند و چون حياكت مظنّه نقصان عقل است و سفاهت از جهت آنكه همه اوقات ذهن حائك متوجّه است به آن كار كثير الحركات و غافل است از اسرار كارهاى بزرگ و معامله حوايك بيشتر با كم خردان است چون زنان و كودكان و نيز حياكت صفتى است مائل به دنائت و مظنّه كذب است و خيانت از اين جهت او را به اسم حياكت در معرض مذمّت در آورده و در بعضى تواريخ آورده‏اند كه او از اكابر كنده بود و سرزنش او به حياكت از آن بوده كه در رفتار دوش مى‏جنبانيده جهت تبختر و افتخار و اين نوع حركت را در لغت حياكت خوانند و نيز در مذمّت او مى‏فرمايد: (و اللّه لقد اسرّك الكفر مرّة) به خدا سوگند كه اسير نمودند تو را اهل كفر يك بار.

(و الاسلام اخرى) و اهل اسلام يكبار ديگر.

اين كلام تأكيد است براى نقصان فطنت او زيرا كسى كه فطنت دارد خود را دو بار به دست دشمن نمى‏دهد. (فما فداك) پس نجات نداد تو را.

(من واحدة منهما) از افتادن تو در دست هر يك از اهل كفر و اسلام.

(مالك) مال تو.

(و لا حسبك) و نه حسب و بزرگى تو.

بلكه با وجود كثرت مال و منال و بزرگى، تو به دست ايشان گرفتار شدى به واسطه حماقت و بى‏عقلى.

و بدان كه مراد به «فدا» اينجا نجات است همچنانكه مفسّر شد به اين، نه فديه دادن بعد از اسيرى زيرا در روايت واقع شده كه منشاء اسر او، آن بود كه در زمان كفر به طلب خون پدر خروج نمود جماعتى كه قاتل پدر او بودند غالب شدند بر او و او را اسير كردند در جنگ بعد از آن سه هزار شتر فدا داد و با هفتاد مرد از كنده‏

/ 848