تنبیه الغافلین و تذکرة العارفین جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تنبیه الغافلین و تذکرة العارفین - جلد 1

فتح الله کاشانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

معاد است و نهايت آن. و آن اين است كه: (ام هذا الّذي انشاه في ظلمات الارحام) لفظ «ام» در اين مقام از براى استفهام است در معرض تعديد نعم او- سبحانه- و تقدير كلام آن است كه «ا فلا ينظرون الى كذا من خلق اللّه ام الى هذا الانسان الّذى انشاه في ظلمات الارحام» يعنى آيا نظر نمى‏كنند به آنچه از پيش گذشت از انواع مخلوقات او، يا به آدمى كه بيافريد او را صانع حكيم در تاريكى‏هاى رحم‏ها. كه آن ظلمت مشيمه است و ظلمت رحم و ظلمت شكم. (و شغف الاستار) و در غلاف‏هاى پرده‏هاى دل. (نطفة دهاقا) در حالتى كه بود نطفه ريخته و پر شده در رحم. (و علقة محاقا) و خون بسته گشته، ناقص و ناتمام. (و جنينا) و بچّه در شكم.

(و راضعا) و طفل شيرخواره.

(و وليدا) و از شير باز گرفته.

(و يافعا) و رسيده به سنّ احتلام. (ثمّ منحه) پس از آن عطا فرمود او را.

(قلبا حافظا) دل حفظ كننده و ياد گيرنده. (و لسانا لافظا) و زبان گوينده. (و بصرا لاحظا) و ديده نگرنده. (ليفهم معتبرا) تا فهم كند در حالى كه عبرت گيرنده باشد. (و يقصر مزدجرا) و باز ايستد از گناه در آن حال كه زجر كننده باشد نفس خود را از ناشايست و نابايست. (حتّى اذا قام اعتداله) تا آنكه چون قايم شد اعتدال او، يعنى به حدّ جوانى رسيد. (و استوى مثاله) و راست شد مثال و پيكر او. (نفر مستكبرا) رميد از حق در حالتى كه گردن كش بود از طاعت الهى و مشغول به مناهى.

/ 848