بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
معاد است و نهايت آن. و آن اين است كه: (ام هذا الّذي انشاه في ظلمات الارحام) لفظ «ام» در اين مقام از براى استفهام است در معرض تعديد نعم او- سبحانه- و تقدير كلام آن است كه «ا فلا ينظرون الى كذا من خلق اللّه ام الى هذا الانسان الّذى انشاه في ظلمات الارحام» يعنى آيا نظر نمىكنند به آنچه از پيش گذشت از انواع مخلوقات او، يا به آدمى كه بيافريد او را صانع حكيم در تاريكىهاى رحمها. كه آن ظلمت مشيمه است و ظلمت رحم و ظلمت شكم. (و شغف الاستار) و در غلافهاى پردههاى دل. (نطفة دهاقا) در حالتى كه بود نطفه ريخته و پر شده در رحم. (و علقة محاقا) و خون بسته گشته، ناقص و ناتمام. (و جنينا) و بچّه در شكم.(و راضعا) و طفل شيرخواره.(و وليدا) و از شير باز گرفته.(و يافعا) و رسيده به سنّ احتلام. (ثمّ منحه) پس از آن عطا فرمود او را.(قلبا حافظا) دل حفظ كننده و ياد گيرنده. (و لسانا لافظا) و زبان گوينده. (و بصرا لاحظا) و ديده نگرنده. (ليفهم معتبرا) تا فهم كند در حالى كه عبرت گيرنده باشد. (و يقصر مزدجرا) و باز ايستد از گناه در آن حال كه زجر كننده باشد نفس خود را از ناشايست و نابايست. (حتّى اذا قام اعتداله) تا آنكه چون قايم شد اعتدال او، يعنى به حدّ جوانى رسيد. (و استوى مثاله) و راست شد مثال و پيكر او. (نفر مستكبرا) رميد از حق در حالتى كه گردن كش بود از طاعت الهى و مشغول به مناهى.