جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 1

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید - جلد 1

محمود مهدوی دامغانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بهانه فراهم مكن- يعنى دستور عمر به ابو طلحه انحصارى كه گردن مخالف را بزند-، على (عليه السلام) برخاست و از مجلس بيرون رفت و فرمود: «اين نامه هم به زودى به سر خواهد رسيد». عمار گفت: اى عبد الرحمان، على را رها كردى و حال آنكه او از كسانى است كه به حق حكم مى‏كنند و در هر حالى به حق برمى‏گردند. مقداد هم گفت: به خدا سوگند هرگز اين چنين كه بر سر اين خاندان پس از رحلت پيامبرشان آمده است نديده‏ام. اى واى كه جاى بسى شگفتى از قريش است همانا مردى را رها كرد كه درباره او چه بگويم، من هيچكس را نمى‏دانم كه از او در قضاوت عادل‏تر باشد و داناتر و پرهيزگارتر.

اى كاش براى اين كار يارانى مى‏داشتم عبد الرحمان گفت: اى مقداد از خدا بترس كه بيم دارم در فتنه بيفتى.

على (عليه السلام) مى‏فرمود: من آنچه را در نفسهاى ايشان است مى‏دانم. مردم به قريش مى‏نگرند و قريش هم مصلحت خويش را در نظر مى‏گيرد و مى‏گويد: اگر بنى هاشم كار خلافت را عهده‏دار شوند هرگز از ميان ايشان بيرون نخواهد رفت.

و تا هنگامى كه خلافت بر عهده ديگران باشد در خانواده‏هاى مختلف قريش دست به دست مى‏شود.

[ابو جعفر طبرى‏] مى‏گويد: همان روز كه با عثمان بيعت شد، طلحه از راه رسيد. ساعتى درنگ كرد و سپس با عثمان بيعت كرد.

طبرى روايت ديگرى هم نقل كرده و سخن را در آن به درازا كشانيده است و خطبه‏ها و سخنان هر يك از افراد شورى را آورده است. از جمله مى‏گويد على (عليه السلام) در آن روز چنين فرمود: «سپاس پروردگارى را كه از ميان ما محمد (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را به پيامبرى برگزيد و او را براى رسالت خويش پيش ما فرستاد. ما خاندان نبوت و معدن حكمت و امان مردم زمين و مايه رستگارى طالبانيم. ما را حقى است كه اگر به ما داده شود آنرا مى‏گيريم و اگر ندهند بر پشت شتران سوار مى‏شويم، هر چند مدت شبروى دراز باشد. اگر پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) در اين مورد با ما عهدى فرموده بود عهدش را اجراء مى‏كرديم و اگر سخنى به ما گفته بود تا پاى جان و آنگاه كه بميريم بر سر آن مجادله مى‏كرديم.

هيچكس هرگز پيش از من به پذيرش دعوت حق و رعايت پيوند خويشاوندى پيشى نگرفته است و قوت و توانى جز به خداى بلند مرتبه بزرگ نيست. اكنون‏

/ 434