بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
ابو مخنف مىگويد: اسحاق بن راشد، از قول عبد الله بن زبير براى ما نقل مىكرد كه مىگفته است: روز جنگ جمل را در حالى به شام رساندم كه بر پيكر من سى و هفت زخم شمشير و تير و نيزه بود و هرگز روزى به سختى جنگ جمل نديدهام و هر دو گروه همچون كوه استوار بودند و از جاى تكان نمىخوردند. ابو مخنف همچنين مىگويد: مردى برخاست و به على (عليه السلام) گفت: اى امير المومنين چه فتنهيى ممكن است از اين بزرگتر باشد كه شركت كنندگان در جنگ بدر با شمشير به سوى يكديگر حمله مىبرند على (عليه السلام) فرمود: اى واى بر تو آيا ممكن است كه من فرمانده و رهبر فتنه باشم سوگند به كسى كه محمد (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را بر حق مبعوث فرموده و چهره او را گرامى داشته است كه من دروغ نگفتهام و به من دروغ نگفتهاند و من گمراه نشدهام و كسى به وسيله من گمراه نشده است. و نه خود لغزيدهام و نه كسى به وسيله من دچار لغزش شده است. و من داراى حجت روشنى هستم كه خداى آنرا براى رسول خود روشن و واضح ساخته و رسولش آنرا براى من روشن و واضح فرموده است و به زودى روز قيامت فرا خوانده مىشوم و مرا گناهى نخواهد بود و اگر مرا گناهى باشد، گناهان من به رحمت خدا پوشيده و آمرزيده مىشود و من در جنگ با آنان اين اميد را دارم كه همين كار موجب غفران ديگر خطاهاى من باشد.ابو مخنف مىگويد: مسلم اعور از حبة عرنى براى ما نقل كرد كه چون على (عليه السلام) ديد مرگ كنار شتر در كمين است و تا آن شتر سر پا باشد آتش جنگ خاموش نمىشود، شمشير خود را بر دوش نهاد و آهنگ شتر كرد و به ياران خود هم چنين فرمان داد. على (عليه السلام) به سوى شتر حركت كرد و لگام آنرا بنى ضبه در دست داشتند و جنگى گرم كردند و كشتار در بنى ضبه افتاد و گروه بسيارى از آنان را كشتند و على (عليه السلام) همراه گروهى از قبايل نخع و همدان به كنار شتر راه يافتند و على (عليه السلام) به مردى از قبيله نخع كه نامش بجير بود فرمود: شتر را بزن و او پاشنههاى شتر را با شمشير زد و شتر با پهلو بر زمين افتاد و بانگى سخت برداشت كه نعره و بانگى بدان گونه شنيده نشده بود. هماندم كه شتر بر زمين افتاد مردان لشكر بصره همچون گروههاى ملخ كه از طوفان سخت بگريزند گريختند، و عايشه را با هودج كنارى بردند و سپس او را به خانه عبد الله بن خلف بردند. و على (عليه السلام) دستور داد لاشه شتر را سوزاندند و خاكسترش را بر باد دادند و فرمود: خدايش از ميان جنبندگان نفرين فرمايد كه چه بسيار شبيه گوساله بنى اسرائيل بود و سپس اين آيه را