بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
چه مىگويى گفت: على به خداوند داناتر است و از هر كسى در حفظ دين خود استوارتر و بينش او از همه بهتر و نافذتر است، گفتند: تو از هدايت پيروى نمىكنى و فقط از نام مردان پيروى مىكنى و او را كنار رودخانه بر زمين انداختند و سرش را بريدند.ابو العباس مبرد مىگويد: خوارج ارزش خرماى درختى را كه از مردى مسيحى بود از او پرسيدند، گفت: اين درخت از شماست، گفتند: ما بدون پرداخت بهاى آن نمىخواهيم، مرد مسيحى گفت: شگفتا مردى همچون عبد الله بن خباب را مىكشيد و حاصل درخت خرمايى را بدون پرداخت بهاى آن نمىپذيريد... ابو عبيدة معمر بن مثنى مىگويد: در جنگ نهروان يكى از خوارج نيزه خورد و نيزه در بدنش ماند او با همان حال و با شمشير كشيده به حركت خود ادامه داد و خود را به كسى كه بر او نيزه زده بود رساند و با شمشير بر او ضربتى زد و او را كشت و در همان حال اين آيه را مىخواند «خدايا و من به پيشگاه تو شتافتم تا خشنود شوى». ابو عبيده همچنين روايت مىكند كه على (عليه السلام) نخست از ايشان درباره كشتن عبد الله بن خباب استفسار كرد، اقرار كردند، فرمود: دسته دسته شويد كه من پاسخ هر دسته از شما را بشنوم، آنان دسته دسته شدند و هر دسته همانگونه اقرار كردند كه دسته ديگر، و همگى گفتند: ما عبد الله بن خباب را كشتهايم و ترا هم همانگونه كه او را كشتهايم خواهيم كشت، على (عليه السلام) گفت به خدا سوگند اگر تمام مردم جهان اين چنين به قتل او اقرار كنند و من قدرت داشته باشم آنان را به قصاص او مىكشم. و سپس به ياران خود روى كرد و فرمود: بر ايشان حمله بريد و من نخستين كس هستم كه بر آنان حمله مىبرم و سه بار با شمشير ذو الفقار بر آنان سخت حمله كرد و در هر حمله چندان بر آنان ضربه زد كه تيغه ذو الفقار خم شد و هر بار آنرا با كمك زانوان خود صاف مىكرد و باز بر ايشان حمله مىبرد تا آنكه همه را نابود كرد.محمد بن حبيب مىگويد: على (عليه السلام) روز جنگ نهروان براى خوارج