بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
از جدش برايم نقل كرد كه على (عليه السلام) روزى با مردم در حال نماز گزاردن بود و قرائت نماز را با صداى بلند مىخواند، ابن كواء كه پشت سر او بود صداى خويش را بلند كرد و اين آيه را خواند «بدرستى كه بر تو و پيامبرانى كه پيش از تو بودهاند وحى شد كه اگر شرك ورزى همانا عمل تو تباه مىشود و به يقين از زيانكاران خواهى بود.» همينكه صداى ابن كواء كه پشت سر على (عليه السلام) بود بلند شد آن حضرت سكوت فرمود، و چون خواندن ابن كواء تمام شد على (عليه السلام) به ادامه قرائت خود پرداخت كه ابن كواء دوباره شروع به خواندن همين آيه كرد و باز على (عليه السلام) سكوت فرمود و اين كار را چندان تكرار كرد كه على (عليه السلام) اين آيه را تلاوت فرمود «پس شكيبا باش كه وعده خدا حق است و مراقب باش كه آنان كه يقين ندارند ترا به سبكى نكشانند»، در اين هنگام ابن كواء سكوت كرد و على (عليه السلام) به ادامه قرائت خويش بازگشت.
خطبه (41)
اين خطبه با عبارت «ايها الناس ان لوفاء توءم الصدق» (اى مردم همانا كه وفا همتا و ضميمه صدق است) شروع مىشود.[ابن ابى الحديد پس از توضيح لغات دو نكته ظريف تاريخى را كه نمودارى از سجاياى على (عليه السلام) است ياد آورد شده است.] او مىگويد: در جنگ صفين، نخست شاميان بر شريعه فرات پيروز شدند و تصميم گرفتند على (عليه السلام) و لشكر عراق را از تشنگى بكشند، على (عليه السلام) براى تصرف شريعه با آنان جنگ كرد و آنرا به دست آورد و شاميان را از آن دور كرد، عراقيان گفتند: اينك تو آنانرا با شمشيرهاى تشنگى بكش و آب را از ايشان باز دار تا آنكه تسليم شوند، فرمود: در لبه تيز شمشير از اين كار بىنيازى است و من هرگز روا نمىدارم كه آنان را از آب باز دارم، و براى آنان راه گشود تا كنار آب آيند و سپس شريعه را ميان خود و ايشان تقسيم كرد.