بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
است: «اى مردان واى بر اين سوگ پر گداز كه دستم را بريد و دوست مىداشتم كه اى كاش سرم را مىبريد. همواره از آشاميدن اين جام بلا بر حذر بودم و سرانجام آنرا همراه ديگر جامهاى بلا آشاميدم...» فخار بن معد علوى موسوى، كه خدايش رحمت كناد، براى من نقل كرد كه شيخ مفيد ابو عبد الله محمد بن نعمان، كه فقيه و امام است، در خواب چنين ديد كه حضرت فاطمه دختر رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) به مسجد او در محله كرخ بغداد آمد و دو پسرش امام حسن و امام حسين (عليهما السلام) را در حالى كه كودك بودند آورد و به شيخ سپرد و فرمود: به اين دو فقه بياموز. شيخ شگفتزده از خواب بيدار شد. بامداد آن شب، چون روز برآمد، فاطمه دختر ناصر، در حالى كه كنيزكانش بر گرد او بودند و دو پسرش محمد رضى و على مرتضى را همراه داشت به مسجد شيخ مفيد آمد. شيخ بر پا خاست و به فاطمه سلام داد. فاطمه گفت: اى شيخ اينان دو پسر منند. پيش تو آوردهام تا به آنان فقه بياموزى. مفيد گريست و خواب خود را براى فاطمه نقل كرد و تعليم فقه را بر آن دو به عهده گرفت و خداوند بر آن دو نعمت بخشيد و براى آنان چنان درهايى از علوم و فضائل گشود كه در سراسر گيتى شهره شدند و تا روزگار باقى باشد نامشان باقى خواهد بود.