بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
حق نعمت دارد، براى هر يك از افراد خاندان هاشم به ويژه براى على (عليه السلام) رواست كه چنين كلماتى بگويد.و بدان كه على (عليه السلام) مدعى تقدم و شرف و نعمت بر همگان بوده است، نخست به وجود پسر عموى گرانقدرش، كه سلام و درود خدا بر او و خاندانش باد، و سپس به وجود خودش و به وجود پدرش ابو طالب، و هر كس كه علوم سيره و تاريخ اسلام را خوانده باشد مىداند كه اگر ابو طالب نبود، اسلام هم چيزى در خور ذكر و نام نمىبود.و كسى نمىتواند بگويد: چگونه اين سخن را درباره دين و آيينى كه خداوند متعال خود متكفل آشكار و پيروز ساختن آن است مىگوييد و چه ابو طالب مىبود و چه نمىبود وعده خداوند صورت مىگرفت. در پاسخ مىگوييم: در اين صورت پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را هم نبايد ستود و نبايد گفت اين محمد (صلّى الله عليه وآله وسلّم) است كه مردم را از گمراهى به هدايت رهنمونى و ايشان را از نادانى نجات داده و رهايى بخشيده است و او را بر مسلمانان حق است و اگر او نمىبود خداوند متعال در زمين عبادت نمىشد.همچنين نبايد ابو بكر را ستود و نبايد گفت كه او را در اسلام اثر و حقى است، و نيز عبد الرحمان بن عوف و سعد بن ابى وقاص و طلحه و عثمان و ديگر پيشگامان نخست كه از رسول خدا پيروى كردهاند حقى ندارند، و حال آنكه براى ابو بكر در انفاق در راه خدا و خريدن بردگان معذب و آزاد كردن ايشان حق نعمتى غير قابل انكار است و مىدانيم كه اگر ابو بكر نبود پس از رحلت پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) مرتد شدن ادامه مىيافت و مسيلمه و طليحه و ادعاى پيامبرى ايشان پيروز مىشد. و نبايد گفت اگر عمر نبود فتوحات صورت نمىگرفت و لشكرها مجهز نمىشد و كار دين پس از سستى نيرو نمىگرفت و دعوت اسلامى چنين منتشر نمىشد.و اگر در پاسخ بگوييد: در همه اين موارد آنان را مىستاييم و بر آنان ستايش مىشود، زيرا خداوند متعال اين كارها را به دست آنان اجراء فرموده و به ايشان چنين توفيقى ارزانى داشته است و در حقيقت فاعل همه اين امور، خداوند متعال است و اينان ابزار و وسايطى بودهاند كه اين كارها به دست ايشان صورت گرفته است و ستايش و اعتراف به قدر و منزلت ايشان از اين بابت است، مىگوييم: در مورد ابو طالب هم همين گونه است.و بدان اين گفتار على (عليه السلام) كه فرموده است: «اكنون زمانى است كه حق به