جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید - جلد 1

محمود مهدوی دامغانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

روزى عمر در حالى كه تشنه بود از كنار جوانى از انصار گذشت و از او آب خواست. او آبى با عسل آميخت و آورد. عمر آنرا نياشاميد و گفت: خداوند متعال چنين مى‏فرمايد: «از خوشيها و خواسته‏هاى خود در زندگى دنيايى خويش بهره‏مند شديد.» آن جوان گفت: اى امير المومنين اين آيه در مورد تو و هيچيك از افراد اين قبيله نيست. آنچه پيش از اين در آن آيه آمده است بخوان كه مى‏فرمايد: «روزى كه كافران را بر آتش عرضه دارند...»، عمر گفت: همه مردم از عمر فقيه‏ترند.

گفته شده است: عمر شبگردى مى‏كرد. شبى صداى زن و مردى را در خانه‏يى شنيد. شك كرد و از ديوار خانه بالا رفت. زن و مردى را ديد كه كوزه شرابى پيش آنان است. خطاب به مرد گفت: اى دشمن خدا تصور مى‏كنى خداوند ترا در حال معصيت از انظار پوشيده مى‏دارد مرد گفت: اى امير المومنين اگر من يك گناه كردم تو هم اكنون مرتكب سه گناه شدى. خداوند مى‏فرمايد: «تجسس مكنيد» و تو تجسس كردى و مى‏فرمايد: «به خانه‏ها از درهاى آن در آييد» و حال آنكه تو از ديوار بر آمدى و خداوند فرموده است: «و چون وارد خانه‏ها شديد سلام دهيد» و حال آنكه تو سلام ندادى.

همچنين عمر گفته است: دو متعه در عهد رسول خدا حلال بود و من آن دو را حرام كرده‏ام و هر كس را كه مرتكب آن شود عقوبت مى‏كنم، متعه كردن زنان و متعه حج. گر چه ظاهر اين سخن بسيار زشت و منكر است، ولى در نظر ما آنرا تأويل و تفسيرى است كه فقهاى معتزلى در كتابهاى فقهى خود آنرا نقل كرده‏اند.

در اخلاق و گفتار عمر نوعى بد زبانى، و خشونتى آشكار بوده است كه شنونده از آن چيزى مى‏فهميده و تصور مطلبى مى‏كرده است كه خودش چنان قصدى نداشته است و از جمله همين موارد كلمه‏يى است كه در بيمارى رسول خدا از دهان عمر بيرون آمد و پناه بر خدا كه اگر او اراده معنى ظاهرى آن كلمه را كرده باشد، بلكه آن كلمه را به عادت خشونت و بد زبانى خود گفته است و نتوانسته است خود را از گفتن آن كلمه نگهدارد و بهتر بود كه مى‏گفت پيامبر در حال احتضارند يا مى‏گفت‏

/ 434