بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
روزى عمر در حالى كه تشنه بود از كنار جوانى از انصار گذشت و از او آب خواست. او آبى با عسل آميخت و آورد. عمر آنرا نياشاميد و گفت: خداوند متعال چنين مىفرمايد: «از خوشيها و خواستههاى خود در زندگى دنيايى خويش بهرهمند شديد.» آن جوان گفت: اى امير المومنين اين آيه در مورد تو و هيچيك از افراد اين قبيله نيست. آنچه پيش از اين در آن آيه آمده است بخوان كه مىفرمايد: «روزى كه كافران را بر آتش عرضه دارند...»، عمر گفت: همه مردم از عمر فقيهترند.گفته شده است: عمر شبگردى مىكرد. شبى صداى زن و مردى را در خانهيى شنيد. شك كرد و از ديوار خانه بالا رفت. زن و مردى را ديد كه كوزه شرابى پيش آنان است. خطاب به مرد گفت: اى دشمن خدا تصور مىكنى خداوند ترا در حال معصيت از انظار پوشيده مىدارد مرد گفت: اى امير المومنين اگر من يك گناه كردم تو هم اكنون مرتكب سه گناه شدى. خداوند مىفرمايد: «تجسس مكنيد» و تو تجسس كردى و مىفرمايد: «به خانهها از درهاى آن در آييد» و حال آنكه تو از ديوار بر آمدى و خداوند فرموده است: «و چون وارد خانهها شديد سلام دهيد» و حال آنكه تو سلام ندادى.همچنين عمر گفته است: دو متعه در عهد رسول خدا حلال بود و من آن دو را حرام كردهام و هر كس را كه مرتكب آن شود عقوبت مىكنم، متعه كردن زنان و متعه حج. گر چه ظاهر اين سخن بسيار زشت و منكر است، ولى در نظر ما آنرا تأويل و تفسيرى است كه فقهاى معتزلى در كتابهاى فقهى خود آنرا نقل كردهاند.در اخلاق و گفتار عمر نوعى بد زبانى، و خشونتى آشكار بوده است كه شنونده از آن چيزى مىفهميده و تصور مطلبى مىكرده است كه خودش چنان قصدى نداشته است و از جمله همين موارد كلمهيى است كه در بيمارى رسول خدا از دهان عمر بيرون آمد و پناه بر خدا كه اگر او اراده معنى ظاهرى آن كلمه را كرده باشد، بلكه آن كلمه را به عادت خشونت و بد زبانى خود گفته است و نتوانسته است خود را از گفتن آن كلمه نگهدارد و بهتر بود كه مىگفت پيامبر در حال احتضارند يا مىگفت