بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
پيامبر اويى، از گذشتهها درگذر كه خداى از تو در گذرد. و چون پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرمود: و زنا نكنند، هند گفت: مگر زن آزاده هم زنا مىدهد فرمود: نه. و چون فرمود و فرزندان خود را نكشند، هند گفت: به جان خودم سوگند كه ما آنان را در كودكى پرورش داديم و چون بزرگ شدند، آنان را در بدر تو كشتى و تو و ايشان به اين موضوع داناتر هستيد.عمر بن خطاب از اين سخن او چنان خنديد كه دندانهايش آشكار شد. چون پيامبر فرمود: بهتان نزنند، هند گفت: بهتان و تهمت زدن سخت زشت است. و چون فرمود: نبايد در كار پسنديده از فرمان تو- رسول خدا- سر پيچى كنند، هند گفت: ما در اين جا ننشستهايم كه بخواهيم نسبت به تو عصيان كنيم. محمد بن اسحاق همچنين مىگويد: از بهترين اشعار عبد الله بن زبعرى كه در آن هنگامى كه به حضور پيامبر آمده و پوزش خواهى كرده است، ابيات زير است: «اندوههاى گران و نگرانيها از خواب جلوگيرى مىكند و اين شب تاريك هم دامن فرو هشته و سياه است، از آنكه به من خبر رسيده است، احمد مرا سرزنش كرده است چنان بى خواب شدهام كه گويى تبى سوزان دارم. اى بهترين كسى كه ناقه دست و پاى ظريف و تندرو همچو گور خر او را بر خود حمل كرده است، من از آنچه به هنگام سرگردانى در گمراهى مرتكب شدهام از تو پوزش خواهم...» واقدى مىگويد: به روز فتح مكه پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) مردم مكه را كه با حالت جنگى بر ايشان در آمده بود و بر ايشان پيروز شده بود و بردگان جنگى او شده بودند و آنان را بخشيده بود، «طلقا» «يعنى بردگان آزاد شده» نام نهاد.به روز فتح مكه به رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) گفته شد اينك كه خداوند تو را پيروز فرموده است آنچه مىخواهى از اين شاخههاى برومند كه ماه بر آن است- يعنى زنان زيبا رو- براى خود بگير. فرمود: ميهمان نوازى و احترام به خانه كعبه و قربانى كردن آنان مانع از اين است.