جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید - جلد 7

محمود مهدوی دامغانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عمرو بن معلى گفته شده است. كنيه او ابو عتاب و ابو المنذر بوده است. جارود در بصره ساكن شد و در سرزمين فارس كشته شد و گفته شده است در نهاوند همراه نعمان بن مقرن بود و كشته شد، و هم گفته‏اند كه عثمان بن عاص جارود را همراه گروهى به يكى از كرانه‏هاى فارس اعزام كرد و او در جايى كه به گردنه جارود معروف است، كشته شد.

آن گردنه پيش از كشته شدن جارود به گردنه گل و لاى معروف بود و چون جارود آن جا كشته شد، آن گردنه به نام او معروف شد و اين به سال بيست و يكم هجرت بود.

جارود رواياتى را از پيامبر روايت كرده و ديگران از قول او آنها را نقل كرده‏اند، مادر جارود دريمكة دختر رويم شيبانى است. ابو عبيدة معمر بن مثنى در كتاب التاج مى‏گويد: پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) جارود و افراد قبيله عبد القيس را هنگامى كه به حضورش آمدند، گرامى داشت و به انصار فرمود: «براى استقبال از برادرانتان كه شبيه‏ترين مردم به شمايند، برخيزيد.» و اين از آن جهت است كه ايشان هم داراى نخلستان و ساكنان بحرين و يمامه بودند، و قبيله‏هاى اوس و خزرج هم داراى نخلستان بودند. ابو عبيدة مى‏گويد: عمر بن خطاب مى‏گفته است اگر نه اين است كه از پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) شنيده‏ام مى‏فرمود: حكومت جز در قريش نخواهد بود، براى تعيين خليفه از جارود به كس ديگرى نمى‏انديشيدم و هيچ امرى در سينه‏ام خلجان نمى‏كرد.

ابو عبيده مى‏گويد: قبيله عبد القيس داراى شش خصلت بوده كه از آن جهت بر اعراب برترى داشته‏اند، از جمله آنكه از لحاظ سيادت از همه خاندانهاى عرب برتر بودند و شريف‏ترين خانواده‏هاى آن قبيله، جارود و فرزندانش بوده‏اند. شجاع‏ترين مرد عرب هم از آن قبيله است و او حكيم بن جبله است كه در جنگ جمل پايش قطع شد، پاى قطع شده خويش را در دست گرفت و چنان بر دشمن خود كه آن را قطع كرده بود كوبيد كه او را از پاى در آورد و كشت و در همان حال چنين رجز مى‏خواند: «اى نفس اگر پاى تو قطع شد مترس كه ساعد من همراه من است.» و ميان عرب كسى ديگر كه كار او را انجام داده باشد، شناخته نشده است.

هرم بن حيان هم كه يار و همنشين اويس قرن و شهره به عبادت است از همين قبيله است.

عبد الله بن سواد بن همّام كه بخشنده‏ترين اعراب است از همين قبيله است،

/ 407