بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
عمرو بن معلى گفته شده است. كنيه او ابو عتاب و ابو المنذر بوده است. جارود در بصره ساكن شد و در سرزمين فارس كشته شد و گفته شده است در نهاوند همراه نعمان بن مقرن بود و كشته شد، و هم گفتهاند كه عثمان بن عاص جارود را همراه گروهى به يكى از كرانههاى فارس اعزام كرد و او در جايى كه به گردنه جارود معروف است، كشته شد.آن گردنه پيش از كشته شدن جارود به گردنه گل و لاى معروف بود و چون جارود آن جا كشته شد، آن گردنه به نام او معروف شد و اين به سال بيست و يكم هجرت بود.جارود رواياتى را از پيامبر روايت كرده و ديگران از قول او آنها را نقل كردهاند، مادر جارود دريمكة دختر رويم شيبانى است. ابو عبيدة معمر بن مثنى در كتاب التاج مىگويد: پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) جارود و افراد قبيله عبد القيس را هنگامى كه به حضورش آمدند، گرامى داشت و به انصار فرمود: «براى استقبال از برادرانتان كه شبيهترين مردم به شمايند، برخيزيد.» و اين از آن جهت است كه ايشان هم داراى نخلستان و ساكنان بحرين و يمامه بودند، و قبيلههاى اوس و خزرج هم داراى نخلستان بودند. ابو عبيدة مىگويد: عمر بن خطاب مىگفته است اگر نه اين است كه از پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) شنيدهام مىفرمود: حكومت جز در قريش نخواهد بود، براى تعيين خليفه از جارود به كس ديگرى نمىانديشيدم و هيچ امرى در سينهام خلجان نمىكرد.ابو عبيده مىگويد: قبيله عبد القيس داراى شش خصلت بوده كه از آن جهت بر اعراب برترى داشتهاند، از جمله آنكه از لحاظ سيادت از همه خاندانهاى عرب برتر بودند و شريفترين خانوادههاى آن قبيله، جارود و فرزندانش بودهاند. شجاعترين مرد عرب هم از آن قبيله است و او حكيم بن جبله است كه در جنگ جمل پايش قطع شد، پاى قطع شده خويش را در دست گرفت و چنان بر دشمن خود كه آن را قطع كرده بود كوبيد كه او را از پاى در آورد و كشت و در همان حال چنين رجز مىخواند: «اى نفس اگر پاى تو قطع شد مترس كه ساعد من همراه من است.» و ميان عرب كسى ديگر كه كار او را انجام داده باشد، شناخته نشده است.هرم بن حيان هم كه يار و همنشين اويس قرن و شهره به عبادت است از همين قبيله است.عبد الله بن سواد بن همّام كه بخشندهترين اعراب است از همين قبيله است،