بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
قبيله عبد القيس با او مخالفت نكرد، بنابر اين با توجه به صلاح حال و افتخار مصاحبت با رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) كه جارود داشته است سخن امير المؤمنين على (عليه السلام) روشن مىشود كه چرا فرموده است صلاح پدرت مرا در تو فريب داد و چه بسا كه آدمى از روش پسنديده پدران در مورد پسران گول مىخورد و گمان مىبرد كه آنان به روش پدران هستند و حال آنكه كار بدان گونه نيست كه «قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ.» ابن ابى الحديد سپس به توضيح در باره لغات و اصطلاحات نامه پرداخته است و مىگويد سخنانى كه سيد رضى از قول امير المؤمنين (عليه السلام) نقل كرده، دليل بر آن است كه امير المؤمنين او را به شيفتگى به خود و لاف زدن منسوب داشته است، كه گاه بدين سوى جامههاى خويش و گاه به سوى ديگر مىنگريسته و هيأت و جامههاى خود را مىستوده است و اگر عيبى مىديده آن را اصلاح مىكرده است و در جامههاى خود با ناز و غرور حركت مىكرده است.محمد بن واسع يكى از پسران خود را ديد كه با ناز و غرور در جامههاى خود مىخرامد، به او گفت: پيش من بيا، و چون نزديك او آمد. گفت: اى واى بر تو اين ناز و غرور از كجا براى تو فراهم شده است، اما مادرت كنيزى بوده است كه آن را به دويست درهم خريدهام، پدرت هم چنان است كه خداوند نظير او را ميان مردم افزون كناد.
نامه (73)
از نامه آن حضرت است به معاويه در اين نامه كه چنين آغاز مىشود: «اما بعد، فانّى على التردد فى جوابك و الاستماع الى كتابك...»، «اما بعد، من با پاسخهاى پياپى به گفتههايت و شنيدن مضمون نامههايت راى خود را سست مىشمارم.» ابن ابى الحديد ضمن شرح اين جمله از اين نامه كه على (عليه السلام) نوشته است: «به خدا