و قال (عليه السلام) لبعض اصحابه فى علّة اعتلّهما: جعل الله ما كان منك من شكواك حطّا لسيّاتك فان المرض لا اجر فيه و لكنّه يحط السيآت و يحتها حت الاوراق، و انّما الاجر فى القول باللسان و العمل بالايدى و الاقدام، و انّ الله سبحانه يدخل بصدق النية و السريرة الصالحة من يشاء من عباده الجنّة. «و او كه درود بر او باد به يكى از يارانش در بيمارى او چنين فرمود: خداوند آنچه را كه از آن شكايت دارى- بيمارى تو را- مايه كاستن گناهانت قرار دهد. در بيمارى مزدى نيست ولى گناهان را مىكاهد و همچون فرو ريختن برگ درختان آن را فرو مىريزد. مزد در گفتار با زبان و كردار با دستها و گامهاست و همانا كه خداوند سبحان به سبب نيت راست و نهاد پسنديده، هر كس از بندگان خود را كه بخواهد به بهشت در مىآورد.»
حكمت (41)
آن حضرت در باره خبّاب چنين فرموده است: يرحم الله خبّاب بن الارت، فلقد اسلم راغبا، و هاجر طائعا و قنع بالكفاف، و رضى عن الله، و عاش مجاهدا.طوبى لمن ذكر المعاد، و عمل للحساب، و قنع بالكفاف، و رضى عن الله. «خداى خباب بن ارت را رحمت فرمايد، كه با ميل و رغبت مسلمان شد و فرمانبردار هجرت كرد و به آنچه بسنده بود قناعت كرد و از خداى خشنود بود و مجاهد زندگى كرد.خوشا بر آن كس كه معاد را فراياد آورد و براى حساب كار كرد و به آنچه بسنده