بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
فيها عبد الّا استجيب له، الا ان يكون عشارا، او عريفا، او شرطيا، او صاحب عرطبة- و هى الطنبور- او صاحب كوبة و هى الطبل.و قد قيل ايضا: ان العرطبه الطبل، و الكوبة الطنبور. از نوف بكائى و گفته شده است بكالى با لام كه صحيحتر است روايت شده كه گفته است: امير المؤمنين على (عليه السلام) را شبى ديدم كه از بستر خود بيرون آمد و به ستارگان نگريست و فرمود: اى نوف، آيا خفتهاى يا بيدار گفتم: اى امير المؤمنين بيدارم. فرمود: خوشا بر آنان كه در دنيا زاهداناند و به آخرت دل بستگان، آنان مردمىاند كه زمين را گستردنى خود و خاك را بستر خويش گرفتهاند و آب را به جاى عطر و بوى خوش، قرآن را جامه زيرين و دعا را جامه برونى خود قرار دادهاند. آنان به روش مسيح (عليه السلام) دنيا را دور انداختهاند. اى نوف، داود (عليه السلام) در چنين ساعتى از شب بر مىخاست، و فرمود: اين ساعتى است كه هيچ بندهاى در آن دعا نمىكند مگر اينكه از او پذيرفته مىشود جز آنكه باج گيرنده يا گزارشگر كار مردمان به حاكم يا خدمتگزار داروغه باشد يا طنبور نواز و طبل كوب باشد.و گفته شده است «عرطبه» به معنى طبل و «كوبه» به معنى طنبور است.مؤلف صحاح گفته است نوف بكالى يار على (عليه السلام) بوده است.ثعلب گفته است: نوف منسوب به قبيلهاى به نام بكاله است ولى نگفته است از كدام منطقه اعراب است و ظاهر مطلب اين است كه از يمن بوده است. بكيل نام شاخهاى از قبيله همدان است و كميت هم در شعر خود به اين قبيله اشاره دارد و گفته است: «قبيله بكيل و ارحب در آن مورد شركت داشتند.» ابن ابى الحديد سپس چند لغت را معنى كرده و شرح داده است.
حكمت (102)
انّ الله تعالى افترض عليكم فرائض فلا تضيّعوها، و حدّ لكم حدودا فلا تعتدوها، و نهاكم عن