بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
شريفتر و با افتخارترند.شيخ ما ابو عثمان جاحظ مىگويد: خاندان مخزوم از طبع شعر برخوردار و در سرودن اشعار شهره بودند و در اين مورد آنچه براى ايشان بوده براى هيچ خاندانى نبوده است. و سبب آن اين است كه در باره عزت و پاسدارى وجود و شرف ايشان مثل زده مىشد و به كمال و نهايت رسيده بودند. از جمله اين مصراع سيحان الحسرى هم سوگند و هم پيمان بنى اميه است كه مىگويد: «هنگامى كه سواران آهسته در باره مرگ هشام سخن مىگفتند»، اين مصراع دليل آن است كه آنچه خاندان مخزوم در باره تاريخ مىگويند حق است و آنان مىگويند: قبايل قريش و كنانه و پيروان ايشان از ديگر مردم، سه چيز را مبدأ تاريخ مىدانستند و مىگفتند: اين كار چند سال پس از بناى كعبه يا چند سال پس از آمدن فيل يا چند سال پس از مرگ هشام بن مغيره بوده است، همان گونه كه اعراب امور ديگرى را مبدأ تاريخ مىدانستند و مىگفتند: به روزگار فطحل يا به روزگار حيان يا زمان حجاره يا سال جحاف بوده است. مورخان ضرب المثل زدن به كار پسنديده كسى را از بزرگترين افتخارها قرار مىدادهاند و سرودن شعر هم در مورد خاندانها گاه سبب رفعت منزلت، و گاه مايه نكوهش بوده است. آن چنان كه اين شعر حطيئة موجب رفعت منزلت خاندان انف الناقه «بينى ناقه» شده است كه در مدح ايشان گفته است: «گروهى كه ايشان بينى هستند و ديگران دم و چه كسى دم را با بينى ناقه برابر مىداند.» و آن چنان كه اين شعر جرير خاندان نمير را كه خاندانى شريف بودهاند سخت زيان رسانده است آنجا كه گفته است: «چشم فرو بند كه تو از خاندان نميرى و نه به خاندان كعب مىرسى و نه به خاندان كلاب.» و چه گرفتارى كه از اين شعر بر سر خاندان نمير آمده است و ضرب المثل نكوهش شدهاند آن چنان كه شاعرى در نكوهش قومى از عرب چنين سروده است: «به زودى درماندگى و پستى اين نكوهش من شما را به روز نكوهش بنى نمير خواهد انداخت.»