جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید - جلد 7

محمود مهدوی دامغانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جان خودم سوگند كه اگر قحطانيان تو را به قوم خودت وا مى‏گذاشتند- يارى نمى‏دادند- بدون ترديد زبون و گمنام مى‏شدى و تيزى شمشيرت كند و تخت تو واژگون مى‏شد. اينك بر جاى باش و ما را با همه بى ادبى كه در ماست تحمل كن تا سركشى افراد ما براى تو آسان شود و افراد رمنده ما براى تو آرام گيرند، كه ما در برابر زبونى دوستى نمى‏كنيم و ياراى نوشيدن جام خوارى را نداريم و سخن چينى و فتنه انگيزى را تحمل نمى‏كنيم و از خشم در نمى‏گذريم. معاويه گفت: آرى كه خشم شيطان است، آسوده باش كه ما نسبت به دوست تو ناخوشايندى انجام نخواهيم داد و خشمى در باره او به كار نمى‏بنديم و حرمتى از او نمى‏شكنيم، او را با خود ببر و چنين نخواهد بود كه بردبارى ما ديگران را فرا گيرد و شامل حال او نشود. عفير دست وليد را گرفت و او را به خانه خويش برد و گفت: به خدا سوگند تو بايد با اموال بيشترى از معدى كه از معاويه دريافت كرده است به ديار خويش برگردى.

عفير همه يمانيانى را كه در دمشق بودند، جمع كرد و مقرر داشت كه هر مردى دو دينار بر مقرريش افزوده شود و آن مبلغ به چهل هزار دينار رسيد. عفير آن مبلغ را به سرعت از بيت المال گرفت و به وليد بن جابر داد و او را به عراق گسيل داشت.

نامه (33)

از نامه آن حضرت به قثم بن عباس كه كارگزارش بر مكه بوده است در اين نامه كه با اين عبارت شروع مى‏شود، «اما بعد فانّ عينى بالمغرب كتب الىّ...»، «اما بعد همانا جاسوس من در مغرب براى من نوشته است.» ابن ابى الحديد چنين مى‏گويد: معاويه پنهانى گروهى از داعيان خود را به مكه گسيل داشته بود تا مردم را به اطاعت از او فرا خوانند و اعراب را از يارى دادن امير المؤمنين على باز دارند و در دلهاى ايشان اين شبهه را بيفكنند كه على (عليه السلام) يا قاتل عثمان است يا از يارى دادن او خوددارى كرده است و به هر حال كسى كه مرتكب قتل يا از يارى دادن خود دارى كرده باشد، شايسته خلافت نيست، و به آنان گفته بود به زعم او اخلاق پسنديده و روش خوب معاويه را ميان مردم منتشر سازند. بدين سبب‏

/ 407