بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
مناقب و مآثر فراوانى از على (عليه السلام) از سوى ابن عباس انتشار يافته است و اگر ميان ايشان گرد كدورتى مىبود، حال بدين گونه نبود بلكه بر عكس آنچه كه تا كنون مشهور و مشهود است، مىبود. در نظر خود من هم- ابن ابى الحديد- اين بهتر و درستتر به نظر مىرسد.قطب راوندى مىگويد: اين نامه به عبيد الله بن عباس نوشته شده است، نه عبد الله بن عباس و اين درست نيست زيرا عبيد الله كارگزار على (عليه السلام) بر يمن بوده است. و داستان او را با بسر بن ارطاة در مباحث گذشته بيان كردم و چيزى هم در باره او نقل نشده است كه اموالى را برداشته يا از اطاعت بيرون رفته باشد.به هر حال موضوع اين نامه براى من دشوار است. اگر چيزهايى را كه نقل شده است، تكذيب كنم و بگويم اين نامه جعلى است كه آن را بر على (عليه السلام) بستهاند با همه راويانى كه در باره صدور اين نامه سخن گفتهاند و در بيشتر كتابهاى سيره آن را آوردهاند، مخالفت كردهام، و اگر اين نامه را مربوط به عبد الله بن عباس بدانم، آنچه كه از ملازمت اطاعت او از امير المؤمنين (عليه السلام) در زمان زندگى و پس از شهادت او مىدانم مرا از اين كار باز مىدارد، و اگر آن را براى كس ديگرى غير از عبد الله بن عباس بدانم، نمىدانم به كدام يك از خويشاوندان على (عليه السلام) برگردانم و اين نامه هم نشان مىدهد كه مخاطب آن از خويشاوندان و پسر عموهاى امير المؤمنين است و به هر حال من در اين موضوع متوقفم.
نامه (42)
از نامه آن حضرت به عمر بن ابى سلمه مخزومى كه والى بحرين بود و او را از كار برداشت و به جاى او نعمان بن عجلان زرقى را گماشت. در اين نامه كه چنين آغاز مىشود: «اما بعد، فانى قد وليت النعمان بن عجلان