بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
عايشه براى زياد مىخواست نامه بنويسد و نمىدانست عنوان آنرا چه بنويسد، اگر مىنوشت زياد بن عبيد يا زياد بن ابيه او را خشمگين مىساخت و اگر مىنوشت زياد بن ابى سفيان مرتكب گناه مىشد، ناچار نوشت از ام المؤمنين به پسرش زياد، همين كه زياد عنوان نامه را خواند خنديد و گفت ام المؤمنين براى انتخاب اين عنوان به زحمت افتاده است.
نامه (45)
از نامه آن حضرت به عثمان بن حنيف انصارى كه كارگزارش بر بصره بود و به آن حضرت خبر رسيده بود كه به ميهمانى گروهى از مردم بصره دعوت شده و رفته است. در اين نامه كه چنين آغاز مىشود: «اما بعد، يابن حنيف فقد بلغنى انّ رجلا من فتية اهل البصرة دعاك الى مأدبة فاسرعت اليها»، «اما بعد، اى پسر حنيف به من خبر رسيده است يكى از جوانمردان بخشنده بصره تو را به سفره ميهمانى دعوت كرده است و شتابان پذيرفتهاى»، ابن ابى الحديد شرح اين نامه را چنين شروع كرده است:
عثمان بن حنيف و نسب او
نام پدرش با ضمه حاء است و او پسر واهب بن عكم بن ثعلبة بن حارث انصارى و از قبيله اوس و برادر سهل بن حنيف است. كنيهاش ابو عمرو يا ابو عبد الله بوده است.نخست براى عمر كارگزارى كرد و سپس براى على (عليه السلام)، عمر او را براى تعيين مساحت زمينهاى عراق و جمع آورى خراج آن گماشت و او ميزان خراج و جزيه مردم عراق را تعيين كرد. و على (عليه السلام) او را به حكومت بصره گماشت كه چون طلحه و زبير به بصره آمدند او را از آن شهر بيرون كردند. عثمان بن حنيف پس از رحلت على (عليه السلام) ساكن