بدان كه در روز هفتم سنّت مؤكد است ختنه كردن پسران و اگر در روز هفتم نكند هم سنّت است بعد از آن تا بالغ شدن طفل و بعد از بالغ شدن بر خودش واجبست و بعضى گفتهاند نزديك به بلوغ بر ولى طفل واجب است و ختنه كردن دختران نيز سنّت است و مستحب است كه اندكى ببرند بسيار نبرند و سوراخ كردن نرمه گوش راست را و بالاى گوش چپ از براى پسران سنّت است.در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه ختنه كنيد فرزندان خود را در روز هفتم كه بيشتر پاكيزه مىكند بدن طفل را و گوشت بدن او زودتر مىرويد و زمين كراهت دارد از بول كسى كه ختنه نكرده باشد.در حديث صحيح فرمود كه گوش پسر را سوراخ كردن و در روز هفتم ختنه كردن از سنّت است.از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه زمين نجس مىشود از بول كسى كه ختنه نكرده باشند چهل روز.در حديث ديگر فرمود كه زمين ناله مىكند بسوى خدا از بول او.در حديث صحيح از حضرت امام موسى عليه السلام منقول است كه پسر را در روز هفتم ختنه كردن سنّت است و اگر پيش اندازند باكى نيست.حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمود كسى كه مسلمان شود ختنهاش مىكنند اگر هشتاد سال داشته باشد.در چند حديث وارد شده است كه ختنه كردن در مردان سنّت است و در زنان سنّت نيست اما باعث اين مىشود كه نزد شوهران گرامى باشند و چه چيز از اين بهتر مىباشد.در روايت ديگر از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه ختنه نكنند زنان را مگر بعد از هفت سال.در حديث معتبر منقول است كه چون زنان به خدمت حضرت رسول صلّى الله عليه وآله هجرت كردند زنى آمد او را ام حبيب مىگفتند و زنان را ختنه مىكرد حضرت فرمود كه اى ام حبيب آن كاريكه داشتى هنوز دارى؟ گفت بلى يا رسول اللّه مگر آنكه نهى فرمائى و من ترك كنم حضرت فرمود كه نه بلكه حلال است بيا تا تو را بياموزم كه چه بايد كرد چون ختنه كنى زنان را بسيار به ته مَبُر و اندكى بگير كه رو را نورانىتر و رنگ را صافتر مىگرداند و نزد شوهر عزيزتر مىدارد پس ام عطيه خواهر او آمد كه زنان را مشاطهگى مىكرد حضرت فرمود كه چون زنان را مشاطهگى كنى براى جلا دادن پارچههاى جامه بر روى ايشان ماليدن خوب نيست آب روى ايشانرا مىبرد و موهاى ديگران را به موهاى ايشان پيوند مكن.از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه در وقت ختنه كردن پسر اين دعا بخوانند و اگر در آنوقت ميسر نشود تا بالغ شدن طفل هر وقت كه ميسر شود بر آن طفل بخوانند كه از او حرارت آهن را از كشتن و غير آن دفع مىكند، دعا اينست اللهم هذه سنتك و سنة نبيك صلواتك عليه و آله و اتباع منالك و لنبيك بمشيتك و بارادتك و قضائك لامر اردته و قضاء حتمته و امر انفذته و اذقته حر الحديد فى ختانه و حجامته بامر انت اعرف به منى اللهم فطهره من الذنوب و زد فى عمره و ادفع الافات عن بدنه و الاوجاع عن جسمه وزده من الغنى و ادفع عنه الفقر فانك تعلم و لا نعلم.از حسين بن خالد منقول است كه از حضرت امام رضا عليه السلام سؤال كردم كه تهنيت و مباركباد فرزند را در چه روز بايد گفت فرمود كه چون حضرت امام حسن عليه السلام متولد شد جبرئيل عليه السلام براى تهنيت بر حضرت رسول صلّى الله عليه وآله نازل شد در روز هفتم و امر كرد كه او را نام بگذارند و سرش را بتراشند و عقيقه از براى او بكنند و گوشش را سوراخ كنند و همچنين در ولادت حضرت امام حسين عليه السلام در روز هفتم جبرئيل آمد و باينها امر كرد و ايشان را دو گيسو بود در جانب چپ سر و در گوش راست در نرمه گوش سوراخ كردن و در گوش چپ بر بالاى گوش.از حضرت صاحب الامر صلوات اللّه عليه منقول است كه اگر پسرى را ختنه كنند و باز غلاف برويد و سرحشفه را پنهان كند مىبايد بار ديگر ختنه بكنند او را، زيرا كه زمين ناله مىكند به سوى خدا از بول كسى كه ختنهاش در غلاف باشد تا چهل روز.از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كسى كه ختنه نكرده باشد پيشنمازى مردم نكند و گواهيش مقبول نيست و اگر بميرد بر او نماز نكنند زيرا كه بزرگترين سنتهاى پيغمبر را ترك كرده است مگر آنكه از ترس مردن ترك كرده باشد.در حديث ديگر منقول است كه اول زنى را كه ختنه كردند هاجر مادر اسماعيل بود كه ساره مادر اسحق از روى غضب او را ختنه كرد و باعث زياد خوبى او شد و از آنروز سنّت جارى شد كه زنان را ختنه كنند.
فصل يازدهم
در آداب شيردادن و تربيتكردن فرزندان و رعايت ايشان
بدان كه منتهاى شيردادن فرزند دو سال است و مشهور ميان علما آن است كه بى عذرى زياده از دو سال شير دادن جايز نيست مگر آنكه آزارى داشته باشد مضطر باشند و از بيست و يكماه كمتر ندهند مگر آنكه ضرورتى باشد كه دايه بهم نرسد يا قادر بر اجرت او نباشد و مادر شير نداشته باشد يا آزارى داشته باشد و جمعى از علماء واجب مىدانند كه مادر به فرزند بخوراند از شير اولى كه به پستان ميآيد و گفتهاند اگر آن شير را ندهند باقى نمىماند يا قوّت نمىيابد.از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه نافع و مباركترين شيرها براى فرزند شير مادر است.در حديث ديگر منقول است حضرت امام جعفر صادق عليه السلام ديدند كه مادر اسحق فرزند خود را شير مىدهد فرمود كه اى مادر اسحق از يك پستان شير مده از هر دو پستان شير بده كه يكى به عوض طعام است و ديگرى به عوض آب و فرمود كه هر چه كمتر از بيست و يكماه شير مىدهند به فرزند ظلم است بر طفلدر حديث صحيح ديگر فرمود كه دايه گبر شير ندهد به فرزند شما و دايه يهودى و نصرانى مىتوان گرفت اما فرزند را بايشان نبايد داد كه به خانه خود ببرند و منع مىبايد كرد ايشان را از خوردن شراب و گوشت خوك و ساير چيزهائيكه حرام است در دين مسلمانان و ايشان حلال مىدانند.در احاديث معتبره نهى كردهاند از شيرى كه از زنا بهم رسيده باشد.در بعضى اخبار وارد شده است كه اگر زنا كند و فرزندى بهم رساند اگر صاحب كنيز حلال كند كنيز خود را و آن مردى را كه زنا كرده است آن شير را به فرزند مىتوان داد و در اخبار نهى وارد شده است از شير زنى كه خودش از زنا بهم رسيده باشد.حضرت رسول صلّى الله عليه وآله نهى فرمود از شير زن احمق يا زنى كه چشمش معيوب باشد زيرا كه تأثير مىكند در فرزند.حضرت امير المؤمنين عليه السلام فرمود كه دايه بگيريد كه به صورت و سيرت نيكو باشد زيرا كه در طفل سرايت مىكند و طفل شبيه مىشود به دايه در صورت و سيرت.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه فرزند خود را تا هفت سال بگذار كه بازى كند و بعد از آن تا هفت سال ديگر سعى كن در تربيت او اگر نيك شد ديگر سعى كن و اگر نه اميد خيرى از او نيست.در حديث ديگر فرمود كه هفت سال او را بگذار كه بازى كند و هفت سال ديگر خط و سواد او را بياموز و هفت سال ديگر حلال و حرام خدا را به او بياموز.از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه طفل را هفت سال نگاه دارى و تربيت بدنش بايد كرد و هفت سال آداب به او مىبايد آموخت و هفت سال ديگر خدمتش مىبايد فرمود و تا بيست و سه سال قدش بلند مىشود و تا سى و پنج سال عقلش زياد مىشود و ديگر بعد از آن تجربهها او را حاصل مىشود.در روايت ديگر وارد شده است كه پسران كه شش ساله شدند ميبايد كه با يكديگر در يك لحاف نخوابند.در روايت ديگر وارد شده است كه پسران و دختران كه ده ساله شوند بايد كه رختخواب ايشان را جدا كنند و حضرت صادق عليه السلام فرمود كه فرزندان خود را زود احاديث بياد ايشان بدهيد كه مخالفان ايشان را گمراه نكنند.در احاديث معتبره وارده شده است كه تأديب كنيد فرزندان خود را بر محبت على بن ابى طالب عليه السلام اگر قبول نكنند نر كنيد در امر مادرهايشان يعنى اين علامت فرزند زنا است كه قبول محبت امير المؤمنين عليه السلام نمىكند.حضرت صادق فرمود كه هر كه محبت ما اهلبيت را در دل خود بيابد مادرش را بسيار دعا كند كه با پدرش خيانت نكرده است و از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه حق فرزند بر پدر آن است كه او را به نام نيكو بخواند و نيكو تأديب كند و به كسب نيكو او را بدارد.در حديث ديگر منقول است كه سكونى به خدمت حضرت امام جعفر صادق عليه السلام آمد و گفت من غمگينم فرمود كه سبب غم تو چيست گفت خدا به من دخترى داده است فرمود كه اى سكونى زمين او را برميدارد و روزيش بر خداست و زندگانى مىكند به غير عمر تو و روزى تو را نمىخورد پس فرمود كه او را چه نام كرده گفت فاطمه آنحضرت فرمودند كه آه آه و دست بر پيشانى گذاشتند و فرمودند كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله فرمودند حق فرزند بر پدر اگر پسر باشد آن است كه مادر نيك براى او بگيرد و نامش را نيك تعيين كند و قرآن به او بياموزاند واو را ختنه كند و شناگرى ياد دهد او را و اگر دختر باشد مادر نيك براى او قرار دهد و نامش را نيك كند و سوره نور به ياد او دهد و سوره يوسف به او نياموزاند و در بالا خانهها جا ندهد و او را زود به خانه شوهر فرستند پس فرمود كه چون فرزند خود را فاطمه نام كرده او را دشنام مده و نفرين مكن و مزن.از حضرت امير المؤمنين عليه السلام منقول است كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله فرمود كه به فرزندان خود بياموزانيد شنا كردن و تير انداختن را و حضرت امام موسى فرمود كه شوخى و كج خلقى در طفل در كودكى علامت آن است كه در بزرگى دانا و بردبار خواهد بود.از حضرت رسول مروى است كه پدر و مادر را نيز گناه عقوق فرزند مىباشد و عاق فرزندان مىشوند چنانچه پدر و مادر مىشوند و فرمود كه خدا رحم كند پدر و مادرى را كه يارى كنند فرزندان خود را در نيكى كردن بايشان.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله فرمود كه خدا رحم كند كسى را كه اعانت نمايد فرزند خود را بر نيكى او راوى عرض كرد كه چگونه اعانت كند فرمود كه كار آسانى كه از او بعمل آيد قبول كند و كارى كه بر او دشوار باشد و نكند از او در گذرد و تكليفهاى دشوار به او نكند و سفاهت و تندى به او نكند.در حديث ديگر منقول است كه شخصى به خدمت حضرت صادق عليه السلام عرض كرد كه با كه نيكى كنم فرمود كه با پدر و مادرت گفت ايشان مردهاند فرمود كه با فرزند خوى نيكى بكن.در حديث ديگر فرمود كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله فرمود كه دوست داريد اطفال خود را و رحم كنيد بايشان و اگر وعده كنيد وفا كنيد بآن زيرا كه ايشان گمان مىكنند كه شما روزى ميدهيد ايشان را.حضرت امام موسى عليه السلام فرمود كه خدا غضب نمىكند براى چيزى مثل آنكه غضب براى ظلم بر زنان و طفلان مىكند.در حديث صحيح از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه هر كه فرزند خود را ببوسد خدا حسنه براى او بنويسد و هر كه فرزند خود را شاد كند خدا او را در قيامت شاد كند و هر كه قرآن بياموزاند به فرزند خود در قيامت پدر و مادر او را بطلبند و دو حله بايشان بپوشانند كه از نور آن دو حله روى اهل بهشت روشن شود.در حديث ديگر فرمود كه شخصى به خدمت حضرت رسول صلّى الله عليه وآله آمد و گفت هرگز اطفال خود را نبوسيدهام چون او رفت حضرت فرمود كه اين مرد در نزد من از اهل جهنّم است.در حديث ديگر فرمود هر كه طفلى داشته باشد بايد كه با او طفلانه بازى كند.حضرت صادق عليه السلام فرمود كه خدا رحم مىكند بنده خود را به سبب آنكه بسيار دوست دارد فرزند خود را.در حديث ديگر مروى است كه حضرت رسول صلّى الله عليه وآله ديدند شخصى را كه دو پسر داشت و يك پسر را نبوسيد و ديگرى را مىبوسيد حضرت فرمود كه چرا هر دو را مثل هم مهربانى نكردى و بدان كه بهتر آن است كه در ميان فرزندان زيادتى قرار ندهد مگر آنكه يكى عالمتر و صالحتر باشد و باين سبب او را زيادتى دهد.در حديث معتبر از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه چون پسر سه ساله شود به او مىگويند كه هفت مرتبه بگو لا اِلهَ اِلّا اللّهُ و چون سه سال و هفت ماه و بيست روز از عمرش بگذرد به او مىگويند كه هفت مرتبه بگويد مُحَمَّدُ رَسوُلُ اللّهِ پس چهار سالش تمام شود به او مىگويند كه هفت مرتبه بگويد صَلّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ پس چون پنج سالش تمام شود او را وا مىدارند كه خدا را سجده كند پس چون شش سالش تمام شود نماز به يادش مىدهند و به نمازش مىدارند و چون هفت سالش تمام شود وضو را به او ياد مىدهند و امر به نماز مىكنند او را و چون نه سالش تمام شود وضو و نماز را خوب به يادش مىدهند و بر ترك وضو و نماز مىزنند پس چون وضو و نماز را ياد گرفت خدا پدر و مادرش را بيامرزد.در روايت ديگر منقول است كه حضرت اميرالمؤمنين نهى فرمود از آنكه حربه آهن باطفال بپوشانند يا بدست ايشان بدهند.در حديث معتبر ديگر فرمود كه چربى و كثافت دست و روى اطفال را در شب پيش از خواب بشوئيد كه شيطان ميآيد و ايشان را بو مىكند و در خواب مىترسند و ملائكه نويسندگان اعمال متأذى مىشوند.از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه هر كه به بازار رود و تحفه بخرد و بردارد و براى عيال خود به خانه آورد چنانست كه تصدقى براى جمعى از فقرا برداشته و بايشان رسانيده است و بايد كه اول به دختران بدهد پيش از پسران بدرستيكه هر كه دخترى را خوشحال كند چنان است كه بنده از فرزندان اسمعيل را آزاد كرده است و كسى كه ديده پسرى را روشن كند و او را شاد گرداند چنان است كه از ترس خدا گريسته باشد و هر كه از ترس خدا بگريد خدا او را داخل بهشت گرداند.از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه باطفال خود بخورانيد قاووت كه گوشت در بدن ايشان مىروياند و استخوان ايشان را محكم مىكند.در حديث ديگر فرمود كه انار بخورانيد بايشان كه زودتر بحد جوانى و قوت مىرساند.در كتاب طب الائمه از حضرت امير المؤمنين عليه السلام روايت كرده است كه اگر طفلى گريه بسيار كند يا زنى در خواب ترسد يا كسى از دردى بيدارى بر او مستولى شود اين آيه را بخواند فَضَرَبْنا عَلى اَذانِهِمْ فى الْكَهْفِ سِنينَ عَدَداً ثُمَّ بَعَثْناهُمْ لِنَعْلَمَ اَىُّ الْحِزْبَيْنِ اَحْصى لِما لَبِثُوا أمَداً.وارد شده است كه دخترى كه شش ساله شود مرد نامحرم او را نبوسد و بر دامن ننشاند.در حديث ديگر منقول است كه حضرت امام رضا عليه السلام در مجلسى بودند دخترى را به مجلس آوردند مردم ميبوسيدند و در دامن مىنشانيدند و چون نوبت به حضرت رسيد پرسيد كه چند سال دارد گفتند كه پنج سال حضرت او را دور كرد و نبوسيد و بدامن ننشانيد.در حديث ديگر وارد شده است كه دخترى كه شش سالش تمام شود مادر او را برهنه در پهلوى خود نخواباند كه به منزله زناست.در حديث ديگر وارد شده است دختريكه شش ساله شد پسران او را نبوسند و پسر كه از هفت سال بگذرد زنان را نبوسد.در احاديث معتبره وارد شده است كه ملعونست كسى كه عيال خود را ضايع گذارد و خرج ايشان را ندهد يعنى با قدرت.حضرت امام موسى عليه السلام فرمود كه عيال آدمى اسيران اويند پس كسى را كه كه خدا نعمتى به او كرامت كند بر اسيران خود توسعه كند اگر نكند بزودى آن نعمت از او زايل شود.حضرت صادق عليه السلام فرمود هر كه خرج دو دختر يا دو خواهر يا دو خاله يا دو عمه را بكشد حاجب او باشند از آتش جهنّم.حضرت رسول صلّى الله عليه وآله فرمود كه در بهشت درجه هست كه بآن درجه نمىرسد مگر سه كس: امام عادل و كسى كه احسان به خويشان كند و صاحب عيالى كه بر خرج عيال و آزار ايشان صبر كند.از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه پنج كساند كه نفقه دادن ايشان واجبست فرزند و پدر و مادر و زن و بنده و فرزند شامل فرزند فرزندان هم هست هر چند پائين روند و پدر و مادر شامل جد و جده پدرى و مادرى هست هر چند بالا روند.
فصل دوازدهم
در بيان حق پدر و مادر بر فرزند و وجوب رعايت
حرمت ايشان
بدان كه رعايت حرمت پدر و مادر از عمده شرايع دين است و ايشان را از خود راضى داشتن از جمله اشرف طاعات است و عاق ايشان بودن و ايشان را از خود آزرده داشتن از جمله گناهان كبيره است و حقتعالى در قرآن فرموده است اگر پدر و مادر تو كافر باشند و تو را امر كنند كه كافر شو در اين باب اطاعت ايشان مكن اما در دنيا با ايشان نيكو مصاحبت كن.در حديث معتبر منقول است كه شخصى به خدمت حضرت رسول صلّى الله عليه وآله آمد و گفت مرا وصيتى بكن حضرت فرمود كه تو را وصيت مىكنم كه به خدا شرك نياورى هر چند تو را بآتش بسوزانند مگر آنكه بزبان حرفى بگوئى و دلت بر ايمان ثابت باشد و تو را وصيت مىكنم كه اطاعت پدر و مادر بكنى و با ايشان نيكى كنى خواه زنده باشند و خواه مرده باشند هر چند تو را گويند كه از زن و مال خود بگذرى بكن كه اين از جمله ايمان است.در حديث ديگر منقول است كه شخصى از آنحضرت پرسيد كه حق پدر بر فرزند چيست فرمود آنكه نام او را نگويد و پيش از او راه نرود و پيش از آنكه پدر بنشيند او ننشيند و كارى نكند كه مردم به پدرش دشنام دهند.حضرت صادق عليه السلام فرمود كه چه مانع است احدى از شما را كه احسان كند به پدر و مادر خود خواه زنده باشند و خواه مرده بآنكه بعد از مردن نماز براى ايشان بكند و حج به نيابت ايشان بكند و روزه از براى ايشان بدارد و آنچه مىكند هم ثوابش بآنها عايد شود وهم بخودش و به سبب اين نيكى كه بايشان كرده است خدا ثواب بسيار به او مىدهد.در حديث حسن فرمود كه شخصى نزد حضرت رسول صلّى الله عليه وآله آمد و گفت يا رسول اللّه با كى نيكى كنم؟ فرمود كه با مادرت تا سه مرتبه پرسيد چنين فرمود و در مرتبه چهارم فرمود كه با پدرت.در حديث ديگر فرمود كه شخصى به خدمت حضرت رسول صلّى الله عليه وآله آمد و گفت يا رسول اللّه بسيار رغبت دارم به جهاد حضرت فرمود كه جهاد كن در راه خدا كه اگر كشته شوى نزد خدا زنده خواهى بود و روزى در بهشت خواهى يافت و اگر بميرى مزدت با خدا است و اگر زنده برگردى از گناهان بدر ميآئى مانند روزيكه از مادر متولد شده گفت يا رسول اللّه پدر و مادر پيرى دارم كه با من انس دارند و نمىخواهند كه من از ايشان جدا شوم حضرت فرمود كه پس با پدر و مادر خود باش به حق آن خداوندى كه جانم به دست قدرت اوست انسى كه ايشان يكشبانه روز با تو داشته باشند بهتر است از يكسال جهاد كردن در راه خدا.حضرت امام محمّد باقر عليه السلام فرمود كه كسى كه جزاى حق پدر و مادر را نمىتواند ادا كرد مگر در دو چيز: يكى آنكه پدر بنده باشد و او را بخرد و آزاد كند يا بر او قرضى باشد و ادا كند.در حديث ديگر فرمود كه گاهست كه كسى نيكوكار است با پدر و مادر در زندگى ايشان و بعد از مرگ ايشان قرض ايشان را ادا نمىكند و طلب آمرزش براى ايشان نمىكند پس خدا او را عاق پدر و مادر مىنويسد و گاه هست كه كسى عاق ايشانست در زندگى ايشان پس چون مردند قرضشان را ادا مىكند و استغفار از براى ايشان ميكند پس خدا او را نيكوكار مىنويسد.در حديث ديگر فرمود كه سه چيز است كه خدا به هيچ وجه در آن رخصتى نداده است:اول پس دادن امانت از هر كه باشد خواه نيكوكار و خواه بد كردار.دوم وفا به عهد و پيمان كردن خواه با نيكوكار و خواه با بد كردار.سوم نيكى با پدر و مادر خواه نيكوكار باشند و خواه بد كردار.در حديث ديگر فرمود كه ادناى حقوق پدر و مادر آن است كه اف بر روى ايشان نگوئى و فرمود كه چون روز قيامت شود پرده از پردههاى بهشت را بگشايند پس هر صاحب جانى بوى آنرا از پانصد ساله راه بشنود مگر كسى كه عاق پدر و مادر باشد و در حديث ديگر فرمود كسى كه از روى خشم و غضب نظر به سوى پدر و مادر كند در وقتى كه بر او ظلم كنند ايشان، خدا هيچ نماز او را قبول نكند و در حديث ديگر فرمود كه از عقوق است آنكه كسى تند نظر كند به سوى پدر و مادر و در حديث معتبر منقول است كه حضرت امام محمّد باقر عليه السلام فرمودند كه پدرم ديد كه شخصى پسرش با او راه مىرود و تكيه بر دست پدر كرده است پدرم ديگر با آن پسر سخن نگفت تا زنده بود. حضرت صادق عليه السلامفرمود كه با پدران خود نيكى كنيد تا فرزندان شما به شما نيكى كنند و از زنان ديگران عفت كنيد تا ديگران هم از زنان شما عفت كنند فرمود كه هر كه خواهد خدا سكرات مرگ را بر او آسان كند بايد كه با خويشان خود احسان كند و با پدر و مادر نيكى كند اگر چنين كند سختيهاى مرگ را حقتعالى بر او آسان كند و هرگز در زندگانى او پريشانى نرسد.در حديث صحيح از حضرت امام محمّد باقر عليه السلام منقول است كه چهار خصلت است كه هر كس از مؤمنان در او آن خصلتها جمع شود حقتعالى اعلا مراتب بهشت در بلندترين غرفههاى عزت و شرف او را جا دهد: كسى كه يتيمى را جا دهد و متوجه احوال او گردد و از براى او بجاى پدر باشد و كسى كه ضعيف و شكسته را رحم كند و يارى نمايد و كارهاى او را متكفل شود و كسى كه خرج پدر و مادر را بكشد و با ايشان مدارا كند و نيكى با ايشان كند هرگز ايشان را آزرده نكند و كسى كه بنده خود را يارى كند و سفاهت و تندى با او نكند و اعانت كند او را بر خدماتيكه به او مىفرمايد و كاريكه بر او دشوار است به او نفرمايد.در حديث معتبر از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه سه دعا است كه البته مستجابست دعاى پدر و مادر براى فرزند نيكوكار و نفرين ايشان بر فرزنديكه عاق ايشان باشد و نفرين مظلوم بر ظالم و دعاى مظلوم براى كسى كه انتقام او را از آن ظالم بكشد و دعاى مؤمنيكه براى برادر مؤمنى دعا كند كه او را از براى رعايت ما اهلبيت شريك در مال خود ساخته باشد و نفرين مؤمن بر كسى كه برادر مؤمنش به او محتاج شده باشد و قدرت داشته باشد كه او را اعانت كند و نكند.از حضرت رسول صلّى الله عليه وآله منقول است كه هر فرزند نيكوكارى كه از روى شفقت و مهربانى بسوى پدر و مادر نظر كند هر نگاه كردنى ثواب يك حج مقبول براى او نوشته شود گفتند يا رسول اللّه هر چند روزى صد مرتبه نظر كند فرمود كه خدا بزرگتر و كريمتر است.در حديث ديگر فرمود نگاه كردن بر روى عالم عبادتست و نظر كردن به سوى پدر و مادر از روى ترحم و مهربانى عبادتست و نظر كردن بر روى برادر مؤمنيكه براى خدا او را دوست دارى عبادتست فرمود كه سه گناه است كه عقوبتش زود در دنيا باين كس مىرسد عقوق پدر و مادر و ظلم كردن بر مردم و كفران نعمت خدا و خلق كردن.در حديث ديگر از حضرت امام محمّد باقر عليه السلام منقول است كه در ميان بنى اسرائيل عابدى بود كه او را جريح مىگفتند و در صومعه خود پيوسته مشغول عبادت بود روزى مادرش به نزد او آمد و او مشغول نماز بود او را آواز داد جوابش نداد بار ديگر آمد و او را طلب كرد باز مشغول نماز شد و جوابش نداد پس بار سيّم آمد و او را طلب كرد باز سخن نگفت و مشغول نماز بود مادرش گفت كه از خداى بنى اسرائيل مىخواهم كه تو را باين گناه بگيرد. در روز ديگر زن زناكارى كه در بنى اسرائيل بود آمد و نزد صومعه او نشست و فرزندى زائيد و گفت اين فرزند از جريح است با من زنا كرده است و اين فرزند از او به هم رسيده است در ميان بنى اسرائيل شهرت كرد كه آنكسى كه مردم را به زنا ملامت مىكرد خود زنا كرده است و پادشاه فرمود كه او را بر دار كنند پس مادرش آمد و بر روى خود مىزد جريح گفت خاموش باش كه اين آن بلائيست كه به نفرين تو متوجه من شده است چون مردم اين را شنيدند از سبب آن واقعه پرسيدند عابد نقل كرد آنچه گذشته بود گفتند ما چون بدانيم كه تو راست مىگوئى؟ گفت كه آن طفل را بياوريد چون بياوردند عابد از آن طفل پرسيد كه تو فرزند كيستى؟ طفل بامر الهى به سخن آمد و گفت من فرزند فلانكسىام كه شبانى گوسفندان فلان مىكند پس از كشتن نجات يافت و سوگند خورد كه تا زنده باشد خدمت مادر بكند و از او جدا نشود و احاديث در حق پدر و مادر زياده از آن است كه استيفا توان نمود.