بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
دل از غير تو بريدند. شيطان از راه نفس، انسان را فريب مى دهد و به جهنم مى كشاند و اين نفس است كه راه را بر شيطان باز مى كند و انسان را دنباله رو او مى كند. پس بايد توجه داشت كه آيا با اين نفس مدارا شود و يا انسان به مخالفت با او برخيزد. «وَ مَثَلُ النَّفْسِ كَمَثَلِ النَّعامَةِ تَأْكُلُ الْكَثيرَ وَ اِذا حُمِلَ عَلَيْها لا تَطيرُ» مثل نفس، مثل شتر مرغ است كه زياد مى خورد و اگر بارى بر او نهند پرواز نمى كند.وقتى به او گفته مى شود به مطالعه و عبادت بپرداز و در عبادت حضور قلب داشته باش، توجه اى ندارد و مى گويد: اعصابم ناراحت است و نمى توانم حواسم را جمع كنم؛ ولى وقتى فيلمى خنده آور از تلويزيون پخش مى شود، حواسش جمع فيلم مى گردد و هيچ صحنه اى از صحنه هاى فيلم از نظرش پنهان نمى ماند، ولى هنگام نماز مى گويد نمى توانم حواسم را جمع كنم! «وَ كَمَثَلِ الدِّفْلى لَوْنُهُ حَسَنٌ وَطَعْمُهُ مُرٌّ» و نيز نفس، همانند خرزهره است كه رنگش زيباست و مزه اش تلخ است. ظاهر نفس و كارهاى او فريبنده است و خوب مى نمايد، ولى در باطنش زهر كشنده پنهان دارد. در ظاهر به لباس تقوا، علم و زهد در آمده است؛ ولى در باطن خدا مى داند چه انگيزه هاى شيطانى و افكار غلطى دارد. لحن كلام، جذاب و گيراست؛ ولى محتوا گمراه كننده است.معلوم نيست پيروان آنها كارشان به كجا بيانجامد. در ابتدا سخن از عبادت و اطاعت از خدا و عرفان است؛ ولى در عمل بعد از مدتى، به نماز و عبادت بى اعتنا مى شوند، اگر نمازشان قضا شد ناراحت نمى شوند. وقتى همه چيز را اعتبارى دانستند و معرفت را نسبى قلمداد كردند، اعتقادات آنها سست مى گردد و بديهى است كه ديگر در برابر نماز و توجه به خدا و معنويات، احساس مسؤوليت و وظيفه نمى كنند.