بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
برده شود و صبح و شام او تسبيح و ستايش شود.جاى شگفتى است كه چگونه مى توان در دنيا زندگى كرد و چيزى انسان را از ياد خدا بازندارد! (البتّه وضع دنياگرايان معلوم است، آنان چنان به دنيا دل بسته اند كه هيچ توجهى به خدا ندارند). بايد به توضيح اين معنا پرداخت كه چگونه برخى از انسانها را هيچ چيز از ياد خدا غافل نمى سازد؟ هنگام مطالعه و تعليم و تعلّم، كسب و كار و زراعت، و حتّى در حيوانى ترين حالات كه معمولا توجه انسان از همه جا بريده مى شود و در اميال و شهوات متمركز مى گردد، از ياد خدا غافل نمى شوند.انسان قادر است، در آن واحد، به چند چيز توجه داشته باشد، براى مثال چشممان صحنه اى را مى بيند و در همان زمان گوش ما چيزى را مى شنود و به هر دو توّجه داريم، البته تا حدى از ميزان توجه ما كاسته مى شود، چرا كه توجه ما به دو چيز معطوف گشته است. گاهى انسان ناگزير مى شود همزمان به چند كار بپردازد، مثل اينكه در حال غذا خوردن مطالعه كند و يا در حال سخن گفتن به چيز ديگرى نيز توّجه دارد. روان شناسان به تجربه ثابت كرده اند كه انسان با تمرين و ممارست مى تواند در آن واحد هفت تا هشت ادراك داشته باشد، البته هيچ يك از اينها ادراكى قوى و تمركزيافته نيست؛ اما انسان قادر است به اين اندازه توّجه و ادراك خويش را تقسيم كند.بنابراين انسان مى تواند در يك لحظه به چند چيز توّجه داشته باشد. حال اگر او با ممارست و تمرين سعى كند، در همه حالات، به خدا توجه داشته باشد، به تدريج اين امر برايش ملكه خواهد شد و در همه اعمال خويش از ياد خدا غافل نمى گردد. مرحوم علاّمه طباطبايى (رضي الله عنه) مى فرمودند: وقتى كه انسان با مصيبتى مواجه مى شود، مثل اينكه عزيزى را از دست مى دهد، تا مدتها خاطره او از دلش بيرون نمى رود و در همه حالات به ياد اوست و اين مانع از پرداختن به كارهاى