بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
روزمرّه نمى گردد، بلكه در ضمن پرداختن به كارهاى خود، دلش متوجه عزيز از دست رفته است.كم و بيش براى هر يك از ما مصيبتهايى رخ داده كه در همه حال توجه ما را به خود جلب كرده، ولى مانع از توجه به كارهاى ديگر نشده است. همين طور كسانى كه محبت شديدى به محبوب خود دارند، در همه حال دلشان متوجه آن محبوب است و چنان نيست كه پرداختن به كارهاى ديگر آنها را از توجه به محبوب باز دارد؛ گرچه از شدت توجه كاسته مى شود. پس نبايد پنداشت كه توجه به زندگى و اشتغالات دنيوى، انسان را از توجه به خدا باز مى دارد، بخصوص اگر انسان در هنگام عبادت سعى كند توجه اش فقط به خدا معطوف گردد. البته توجه به خدا و درك حضور او در ابتدا به رياضت و تمرين احتياج دارد.امام موسى بن جعفر (عليه السلام) مى فرمايد: «اُعْبُدِ اللّهَ كَاَنَّكَ تَراهُ فَاِنْ لَمْ تَكُنْ تَراهُ فَاِنَّهُ يَراكَ» (1)به گونه اى خدا را عبادت كن كه گويى او را مى بينى و اگر تو او را نمى بينى، (متوجه باش كه) او تو را مى بيند.مرحوم علامه طباطبايى (رضي الله عنه) مى فرمودند: اين روايت اشاره دارد به دو مرحله از مراحل ذكر و توجه قلبى: مرحله اول اينكه انسان متوجه باشد خدا او را مى بيند و به رفتار او آگاه است، نظير كسى كه در اتاق دربسته اى است و مى داند از روزنه كسى به او نگاه مى كند؛ ولى او نمى تواند آن شخص را بيند. مرحله دوم اينكه احساس كند خدا را مى بيند: اگر انسان از آغاز با تمرين خود را متوجه اين موضوع سازد كه گرچه من خدا را نمى بينم، ولى خدا حاضر و ناظر است و عالم در محضر اوست، خداوند متعال به او كمك مى كند تا بهتر حضور او را درك كند. البته شناخت نحوه كمك و يارى خداوند از درك و فهم ما خارج است، ولى سربسته مى توان گفت: گاهى خداوند براى از بين بردن غفلت انسان و توجه دادن او به سوى خود، وسايل1ـ بحارالانوار، ج 25، ص 204