بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
يا از اينكه نعمتهاى خود را از آنان قطع كنم؟) اگر همه اهل آسمانها و زمينم به من اميد بندند و به هر يك از آنها به اندازه اميدوارى همه آنان بدهم، به قدر عضو مورچه اى از ملك و فرمانروايى من كاسته نمى شود و چگونه كاسته شود از ملكى كه من قيّم آن هستم؟خداوند مى فرمايد: اگر آنچه را همه انسانها مى خواهند و به عقلشان راه يافته است، به يك نفر عطا كنم سر سوزنى از مُلك و دارايى من كاسته نمى شود و مسلّماً اين همه عطا و بخشش براى خداوند دشوار نيست و او همه آنها را با يك اراده به وجود مى آورد:«اِنَّما أَمْرُهُ اذا اَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»(1)امر و فرمان خدا چنان است كه اگر خلقت چيزى را اراده كند، به محض اينكه به او بگويد موجود باش بلافاصله موجود مى گردد.«فَيابُؤْساً لِلْقانِطينَ مِنْ رَحْمَتى وَ يابُؤْساً لِمَنْ عَصانى وَ لَمْ يُراقِبْنى»(2)بدا به حال آنان كه از رحمتم نااميدند و بدا به حال كسانى كه نافرمانى كردند و از من پروا نداشتند.(خدايى كه داراى چنين ملك و عظمتى است، چطور بندگان او به خود جرأت مى دهند نافرمانى كنند). اين روايت از جمله رواياتى است كه در مقام نكوهش از تكيه كردن و اميد بستن به ديگران وارد شده و اينكه اين خصيصه با «روح توحيد» سازگار نيست.از طرف ديگر، امروزه «اعتماد به نفس» مورد توجه قرار گرفته است و در روان شناسى به عنوان يك ويژگى مثبت شناخته شده است و بدان اهميت فراوانى داده مى شود؛ كتابها درباره آن نوشته اند و ديگران را تشويق مى كنند كه اين ويژگى را در خود پديد آورند و در مقابل، زيانها و مضرّات اعتماد به ديگران را برمى شمارند.1ـ يس/82.2ـ اصول كافى، ج 3، ص 107، (باب التفويض الى الله والتّوكل عليه) حديث 7؛ بحارالأنوار، ج 71، ص 130.