بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
دوام آنها، آخرت در نظر انسان بزرگ مى گردد و دنيا كوچك به نظر مى آيد، در آن صورت است كه انسان به راحتى تكاليف الهى را انجام مى دهد زيرا در مورد كارهاى دنيايى نيز اگر انسان مطمئن باشد كه كارهايش نتيجه خوبى خواهد داشت، مشكلات را تحمّل خواهد كرد. پس اولين قدم اين است كه سعى كنيم، موقعيّت زندگى دنيا و آخرت را بشناسيم و تلاش كنيم سختى هاى عبادت و بندگى خدا آسان گردد، پى به ماهيت دنيا ببريم و اينكه در مقابل آن آخرت چه ارزشى دارد؟ و نفع هر يك را بشناسيم و هر كدام را كه نفعش بيشتر است انتخاب كرده، براى رسيدن به آن تلاش كنيم؛ در نتيجه دنيا در نظرمان پست و حقير و آخرت بزرگ مى آيد. جمله «اَمّا الْحَيوةُ الْباقِيَةُ فَهِىَ الَّتى يَعْمَلُ [صا حِبُها] لِنَفْسِهِ» ناظر به اين است كه انسان خويشتن را از همه كس و از همه چيز بيشتر دوست مى دارد و محبوب ترين چيز نزد انسان، نفس اوست و ساير دوستى ها با همين ملاك انجام مى گيرد:اگر كسى را دوست مى دارد، براى اين است كه از همنشينى با او لذت مى برد. پس در واقع انسان اصالتاً خودش را دوست مى دارد و بالتبع اين دوستى به ساير افراد و اشياء نيز تعلّق مى گيرد. ما با اينكه خودمان را دوست مى داريم، امّا در اين فكر نيستيم كه مصلحت و خير ما در چيست. شما اگر كسى را دوست داشته باشيد، آنچه به نفع و صلاح اوست برايش تأمين مى كنيد و ضرر را از سر راهش بر مى داريد، حال براى نفس خود كه از هرچيزى براى شما محبوبتر است چه مى كنيد؟ چرا به فكر نفع و ضرر خود نيستى! سعى كن نفع خود را بشناسى تا آن را كسب كنى و از آنچه به ضررت هست اجتناب كن. اگر انسان بر اين انديشه باشد كه نفع و ضرر واقعى خود را تشخيص داده، براى جلب منافع و مصالح خويش تلاش كند، به اينجا خواهد رسيد كه: «تَهُونُ عَلَيْهِ الدُّنْيا» دنيا در نظر او خوار مى شود، زيرا در مى يابد كه ارزش هاى