بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
حرارت و نور و هوا، قوى تر شوند درخت نيز قوى مى شود و نيز اگر ريشه درخت به وسيله استفاده از مواد غذايى زمين قوى شود، شاخ و برگهاى درخت نيز قوّت مى گيرد. نظير اين رابطه متقابل، بين محبّت به خدا و محبّت به اولياى او نيز وجود دارد.محبّت اولياى خدا شاخ و برگِ محبّت خداست، اگر اين محبّت را تقويت كنيم، محبّت به خدا نيز تقويت مى گردد. (از آنجا كه با اولياى خدا از طريق حواسّمان تماس داريم: آنها را مى بينيم و صدايشان را مى شنويم و آنها همنوع ما هستند و بيشتر مى توانيم درباره آنها بيانديشيم، اگر از راه محبّت به آنها وارد شويم، راه براى دست يابى به محبّت خداوند آسان مى گردد).تجربه نشان داده است كه وقتى فضايل و كمالات پيامبر اكرم و ائمه اطهار (عليهم السلام) ذكر مى شود و سخن از معجزات و ارزش هاى الهى آنها به ميان مى آيد، عشق و علاقه و محبّت انسان، زودتر برانگيخته مى شود، تا آنگاه كه صفات و كمالات خداوند ذكر مى گردد. تا آنجا كه برخى گفته اند: اصلا محبّت ورزيدن به خدا معنا ندارد و برخى افراد خام باور كرده اند كه محبّت به خدا تعلق نمى گيرد، چون ديده اند، ذكر صفات و كمالات خداوند شوقى در آنها پديد نمى آورد. ولى واقعيّت غير از اين است. سرّ اينكه محبّت به اولياى خدا زودتر در ما برانگيخته مى شود، اين است كه آنها با ما سنخيّت دارند و انسانند و تا حدّى در افق فهم و درك ما هستند، گر چه مراتب والاى اولياى خدا، با مراتب انسان هاى عادى قابل مقايسه نيست. پس بهترين و ساده ترين راه براى محبّت ورزيدن به خدا، دوستى با دوستان خداست و هر قدر رابطه و موّدت ما با آنها افزون گردد، محبّت ما به خدا بيشتر مى شود؛ البته به اين شرط كه آنها را از آن جهت كه دوست خدا هستند، دوست بداريم نه به جهت مقام و ثروت و امور ديگر دنيوى.