17: عار و عذاب بر كسى كه دختر پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را خوار كند
من گفتم آنچه گفتم در حالى كه مى دانم يارى نكردن وجودتان را فرا گرفته و بى وفايى همچون لباسى بر قلبهاى شما پوشيده شده است. ولى اين سخنان به خاطر بر لب رسيدن جانم بود، و آه هايى بود كه براى خاموش نمودن آتش غضبم كشيدم، و سستى تكيه گاهى بود، و ضعف يقين شماست، و اظهار غصه سينه ام است كه ديگر نتوانستم آن را مخفى كنم، و براى اتمام حجت بود.پس شتر خلافت را بگيريد و با طناب، باربندش را محكم به شكم آن ببنديد، در حالى كه كمر آن شتر مجروح شده و استخوانهايش شكسته و پاهايش ضغيف شده و كف پاهايش نازك گرديده و عيب آن هميشه باقى است، كه به غضب خداى جبار و ننگ ابدى علامت گذارى شده، و پيوسته به آتش الهى روشن است. آتشى كه بر قلبها اثر مى گذارد و در عمودهاى كشيده بر آنان ملازم شده است. آنچه انجام مى دهيد نزد خداوند محفوظ است و به زودى كسانى كه ستم كردند مى فهمد به كجا مى روند.