آنگاه اعلان كرد تا مردم اجتماع كننده، و مردم جمع شدند و ابوبكر بر فراز منبر رفته و پس از حمد و ثنا گفت:اى مردم، اين چه حالتى است كه با هر حرفى آرزويى است؟ اين آرزوها در عهد پيامبرتان كجا بود.پس هر كسى كه شنيده بگويد و هر كه شاهد بوده صحبت كند. بلكه اين قضيه همچون قضيه روباهى مى ماند كه شاهدش دمش بود! خدا او را لعنت كند و لعنت كرده است! ملازم هر فتنه اى است و مى گويد: فتنه را به حال اولى برگردانيد. طالب فتنه است بعد از آن كه كهنه شده همچون ام طحال مى ماند كه محبوبترين اهلش نزد او گمراه است.آگاه باشيد اگر خواسته باشم بگويم مى گويم، و اگر تكلم نمايم مطلب را آشكار مى كنم. ولى تا زمانى كه رهايم كرده باشند من سخن نمى گويم. از بچه ها كمك مى گيرند و زنان را به يارى مى طلبند.اى انصار، صحبت سفيها شما به من رسيده است. قسم به خدا سزاوارترين مردم به رعايت عهد رسول خدا شماييد. شما كسانى هستيد كه پيامبر به سوى شما آمد و او را پناه داديد و يارى نموديد، و امروز از همه سزاوارتريد كه عهد او را پاس داريد.و بعد از اين همه، فردا صبح براى گرفتن هديه ها بياييد! من كسى هستم كه پرده اى را نمى درم و دست و زبانى را بلند نمى كنم مگر بر كسى كه سزاوار آن باشد! و السلام.