وضوء گرفتن به آبهاى مكروهه مثل آب در آفتاب گرم شده و آب غسالهى از حدث اكبر و آب متعفن و آب چاه پيش از نزح مقدر آن و آب قليلى كه در آن مار يا عقرب يا وزغ مرده باشد و آبى كه دست حائض به آن رسيده باشد و آب نيم خوردهى موش و اسب و قاطر و الاغ و حيوان نجاست خوار و مرده خوار، بلكه هر حيوانى كه گوشت آن مأكول نباشد.
فصل ششم در افعال وضوء است
اول
شستن روى و حد آن از رستنگاه موى تا آخر زنخ است طولًا و مقدارى كه انگشت ابهام و وسطى فرا گيرند عرضاً و كسى كه انزع است يعنى موى پيش سر نداشته باشد يا اغم است يعنى زياده از متعارف موى پيش سر داشته باشد يا صورت و دست او از حد متعارف خارج باشد بايد هر كدام از اينها به متعارف كنند پس انزع و اغم، ملاحظه كنند كه كسى كه صورت او از متعارف خارج نيست موى پيش سر او كجا است و در وضوء چه مقدار شسته مىشود، آنها نيز اين مقدار را بشويند و هكذا نسبت به كسى كه دست و صورت او از متعارف خارج باشد و واجب است اجراء آب، پس كفايت نمىكند مسح و حد جريان آن است كه آب از جزئى به جزء ديگر منتقل شود و اگر چه به اعانت دست ماليدن باشد و كفايت مىكند استيلاى آب بر محل و اگر چه جارى نشود به شرط آن كه شستن صدق كند. و واجب است ابتدا به اعلى و شستن از بالا به پايين به نحوى كه در عرف صدق كند كه از بالا به پايين شست و جائز نيست عكس آن. و واجب نيست شستن زير موى، بلكه واجب است شستن ظاهر آن. و مساوى است موى ريش و شارب و ابرو در اين حكم به شرط آن كه صدق كند احاطه مو بر محل و الّا لازم است شستن بشره، كه ظاهر است در ميان موها.
مسأله 1
واجب است داخل كردن مقدارى از اطراف حد از باب مقدمه و هم چنين جزئى از باطن دماغ و نحو آن، قدرى كه ظاهر نمىشود از لبها بعد از هم گذاشتن از باطن محسوب است و واجب نيست شستن آن.