بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 138مجرد خطور است؟ صحت عمل مشكل است. بلى! اگر عملى كرد و بعد از آن شك كرد كه آيا ريا منظم بود به داعى يا نه؟ محكوم است به صحت از باب قاعدهى شك بعد از فراغ. و اما عُجب، پس مبطل بودن آن معلوم نيست اگر چه احوط در به مقارن عمل، اعادهى آن است. و اما سُمعه، پس اگر داعى بر عمل يا دخيل در آن باشد مثل ريا مبطل است و اما اگر عمل را قربةً إلى اللَّه مىكند لكن از اطلاع مردم بر عمل او خوشش مىآيد بدون اين كه داخل در قصد او باشد كه مدخليت در عملش داشته باشد بالمره، ضرر ندارد لكن آدمى بايد ملتفت باشد كه شيطان كه دشمن مبين است در كمين است و نفس آدمى، دزد و خداع است مبادا كه فريب بخورد. و بس است براى تنبيه انسان در اين مقام فرمايش حضرت يوسف صدّيق (عليه السلام) «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّي» و اما ضمائم ديگر غير از ريا و سمعه، پس اگر رجحان داشته باشد مثل اين كه وضوء مىگيرد به قصد قربت و تعليم غير مثلًا بر وجهى كه ضميمهى راجحه تبع باشد يا هر دو داعى مستقل باشند، ضرر ندارد و اگر نيّت قربت تبع باشد يا آن كه داعى، مجموع از هر دو باشد كه بر تقدير آن كه اگر هر دو نبودند عمل را به جا نمىآورد، باطل است. و اگر ضميمهى مباحه باشد مثل خنك شدن و نحو آن نيز چنين است. لكن احوط در صورت استقلال هر دو يعنى قربت و ضميمه مباحه، اعاده است. و اگر ضميمه محرمه باشد غير از ريا و سمعه در حكم ريا است در ابطال عمل، چون كه فعل به قصد حرام محرم است پس باطل است. بلى! فرقى كه هست اين است كه اگر در اثناء عمل، داعى محرمى از براى يكى از اجزاء طارى شود با اين كه از اول نيّت صحيحه كرده باشد، آن جزء تنها باطل مىشود پس اگر آن را تدارك كند بدون فوات موالات، عمل صحيح مىشود به خلاف ريا كه نظير حدث است در ابطال.
مسأله 29
ريا بعد از عمل، مبطل نيست.
مسأله 30
اگر زنى وضوء بگيرد در مكانى كه نامحرم نظر مىكند به دست او باطل نيست.
مسأله 31
اشكالى نيست در امكان اجتماع غايات متعدده از براى وضوء مثل اين كه بعد از وقت است و بر ذمهى شخصى است نماز قضاء و