غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی - جلد 1

عباس قمی؛ مصحح: علی رضا أسداللهی فرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 168

نبوده و اگر بر وجه تقييد نبوده، صحيح است. و اگر اعتقاد كرد كه وقت تنگ است و تيمم كرد عوض غسل و نماز كرد [خواند] پس ظاهر شد كه وقت تنگ نبوده، در صحت تيمم و نمازش اشكال است.

مسأله 16

هر گاه شخص قصد دادن اجرت حمامى را ندارد يا قصد تمام دادن ندارد، غسلش باطل است هر چند بعد او را راضى كند بلكه زيادتر هم بدهد. و همچنين اگر بدون رضاى او يا بدون علم به رضاى او خواسته باشد تأخير بيندازد اجرت را كه به عنوان نسيئه باشد. و هم چنين است اگر قصد داشته باشد كه پول حرام بدهد بلكه اگر به عنوان نسيئه برود با رضاى حمامى و لكن عازم باشد كه از پول حرام آن دين را ادا كند، صحت غسل مشكل است. چون در حقيقت برمى‏گردد به اين كه قصد اجرت دادن را ندارد. بلى! اگر حمامى بداند كه اين پول معين كه مى‏دهد يا پولى كه بعد، بناء است بدهد حرام است و مع ذلك راضى باشد بعيد نيست صحت غسل، چون برگشت آن به اباحه مى‏شود لكن خالى از اشكال نيست. بلكه مشكل است مگر آن كه اذن حمامى به عنوان اجرت گيرى نباشد به اين معنى كه بر تقديرى كه آن شخص اين پول حرام را به او بدهد او راضى است كه در حمام او به مفتى و بلا عوض غسل كند.

مسأله 17

اگر آب حمام مباح باشد لكن به هيزم غصبى، آن را گرم كرده باشند مانعى از غسل كردن در آن ندارد به جهت اين كه صاحب هيزم مستحق عوض هيزم است و در آب حمام شريك نيست و صاحب حق در آب، هم نمى‏شود.

مسأله 18

غسل كردن در حوض مدرسه از براى غير اهلش مشكل، بلكه باطل است، بلكه از براى اهلش نيز چنين است مگر آن كه معلوم باشد عموم وقفيت يا اباحه‏ى آن.

مسأله 19

آبى كه سبيل مى‏كنند، گرفتن آن به جهت غسل و وضوء مشكل است اگر چه معارض با تشنه نباشد فعلًا مگر آن كه معلوم باشد از حال سبيل كننده كه مراد او مطلق انتفاعات است و الّا استعمال آن در مثل طبخ طعام نيز، مشكل است.

مسأله 20

غسل با لُنگ غصبى اگر مستلزم تصرّف در آن باشد چه به تر كردن، چه به حركت دادن. چه به غير اين، باطل است.

/ 443