بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 184بر وجهى كه مطمئن باشد به عود بلكه اگر علم نيز داشته باشد، احوط غسل كردن و عبادت كردن است بنا بر آن چه سابقاً ذكر شد از وجوب احتياط در نقاء متخلل در حيض واحد.
مسأله 26
هر گاه به احتمال بقاء خون در باطن، استبراء نكرده غسل و نماز كرد [خواند]، باطل است اگر چه منكشف شود كه پاك بوده. مگر آن كه نيّت قربت از او حاصل شود.
مسأله 27
هر گاه با احتمال بقاء خون در باطن، ممكن نباشد استبراء، از جهت كورى يا تاريكى يا غير اينها، احوط غسل و عبادت كردن است تا وقتى كه يقين كند به پاكى پس اعاده كند غسل را و اگر روزه گرفته قضاء كند و بهتر اين است كه در هر وقت كه احتمال نقاء مىدهد، مجدداً غسل كند از براى نماز بعد.
فصل دوم در حكم خون متجاوز از ده است
مسأله 1
هر گاه خون از ده روز تجاوز كند چه مستمر بماند تا يك ماه بيشتر يا كمتر همهى آن خونها حيض نيست چون كه حيض بيش از ده روز نمىشود. پس بعضى از آن حيض و بعضى استحاضه است. و تفصيل حكم آن اين است، آن زن يا صاحب عادت مستقره است يا مبتدئه يا مضطربه يا ناسيه و متحيره. اما اول كه صاحب عادت وقتيه و عدديه باشد، پس ايام عادت را حيض قرار مىدهد و بقيه را استحاضه، هر چند صفات حيض نداشته باشد بلكه هر چند آن را كه در غير ايام عادت ديده، صفات حيض داشته باشد. و اما ثانى و ثالث كه مبتدئه و مضطربه باشد پس اگر صاحب تميز باشد يعنى خونها در صفات، مختلف باشند رجوع مىكند به تميز و آن چه به صفت حيض است حيض قرار مىدهد و آن چه به صفت استحاضه است استحاضه قرار مىدهد لكن بشرط اين كه كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نباشد. و اين كه معارض نباشد به خون ديگرى كه آن نيز واجد صفات باشد و حيض قرار دادن هر دو ممكن نباشد. مثل آن كه چهار روز خون سياه ببيند و بعد چهار روز، خون زرد و بعد از آن باز چهار روز سياه و با فقد يكى از اين دو شرط صاحب تميز نخواهد بود. لكن احوط با فقد شرط اول اين است كه آن چه را حيض