بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 205ندارد مگر آن كه محتاج به وضوء است كه پيش از آن يا بعد از آن بايد نفساء وضوء بگيرد مثل ساير اغسال.
فصل ششم در غسل مسّ ميت است
و آن واجب مىشود به مسّ كردن مردهى آدمى بعد از سرد شدن و پيش از غسل دادن او و اما مسّ ميت غير آدمى يا مرده آدمى قبل از سرد شدن يا بعد از غسل دادن پس موجب نيست و معتبر در سرد شدن، سردى تمام بدن است پس كفايت نمىكند سردى بعض بدن در وجوب غسل اگر چه مسّ بر موضع سرد شده واقع شود چنانچه معتبر در غسل، تمام اغسال ثلاثه است. پس مسّ بعد از غسل اول يا دوم نيز موجب غسل است. بلكه در غسل سوم اگر بعض اعضاء مغسوله را مسّ كند نيز موجب غسل است و كفايت مىكند در سقوط غسل مس اغسال ثلاثه هر چند به جهت نبودن سدر و كافور همه را باب خالص واقع ساخته باشند بلكه اقوى كفايت تيمم بدل از غسل است در سقوط غسل مسّ و هم چنين غسلى كه كافر به امر مسلم داده باشد به جهت فقد مسلم مماثل لكن احوط عدم اكتفاء است در هر دو و در ميت فرق نيست ما بين مسلم و كافر، صغير و كبير بلكه هر چند سقط باشد اگر چهار ماه بر او گذشته باشد و اما مسّ سقط قبل از چهار ماه پس موجب نيست اگر چه نجس است لكن احوط غسل كردن است به مسّ آن نيز و اقوى عدم وجوب آن است.
مسأله 1
در ماس و ممسوس فرق نيست ما بين اين كه عضوى باشد كه حياة در آن حلول كرده باشد يا نه مثل استخوان و ناخن و هم چنين فرقى نيست ما بين ظاهر و باطن. بلى! مسّ كردن به موى خود ميت را يا مسّ كردن موى ميت را موجب غسل نمىشود.
مسأله 2
مسّ قطعهى مبانهى از ميت يا حىّ هر گاه مشتمل بر استخوان باشد موجب غسل است به خلاف مجرد از استخوان و اما مس استخوان بى گوشت پس در ايجاب آن غسل را اشكال است و احوط غسل است به سبب مسّ آن خصوص اگر يك سال بر او نگذشته باشد چنانچه احوط در مسّ