بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 208بعد از سرد شدن باشد و پيش از غسل دادن ميت با رطوبت. و گاهى موجب هيچ يك نيست مثل اين كه پيش از سرد شدن باشد با خشكى يا بعد از تغسيل مطلقاً و گاهى موجب غسل است يعنى شستن نه غُسل مثل اين كه با رطوبت باشد قبل از سرد شدن. و گاهى به عكس است مثل آن كه بعد از سرد شدن باشد با خشكى.
باب هشتم در احكام اموات است
و مشتمل بر چند فصل است:
فصل اول در احكام اموات و مقدمات آن است
بدان كه اهم امور و أوجب واجبات، توبه از گناهان است پيش از موت و حقيقت آن ندامت و پشيمانى از معاصى است و آن از امور قلبيه است و مجرد لفظ استغفر اللَّه در آن كفايت نمىكند بلكه با تحقق ندامت، حاجت به لفظ بودن هم معلوم نيست اگر چه احوط است و اما عزم بر ترك عود بسوى معصيت پس آن ملازم است با پشيمانى. بلى! معتبر نيست وثوق به اين كه عود نمىكند و مرتبه كاملهى آن به نحوى است كه حضرت امير المؤمنين (صلوات اللَّه عليه) فرموده است در وقتى كه شنيد از شخصى كه مىگفت: «استغفر اللَّه تعالى شأنه» آن جناب فرمود: مادرت به عزايت بنشيند، آيا مىدانى كه استغفار چه چيز است؟ به تحقيق كه استغفار درجهى عليين است و آن اسمى است كه مشتمل است بر شش معنى: اول، ندامت از گناهانى كه كردهاى. «دوم» عزم بر ترك آن بعد از اين. سوم، اداء حقوق مخلوقين تا ملاقات كرده باشى خدا را و بر تو گناهى نباشد. چهارم، عزم بر اداء واجباتى كه به جا نياورده و ضايع كردهاى. پنجم، اين كه اراده داشته باشى كه بگذارى در همّ و غم، گوشتى را كه از حرام پروردهاى تا پوست تو به استخوان بچسبد و بعد گوشت تازه از حلال برويد. ششم، اين كه بچشانى جسم خود را از الم طاعت، چنانچه چشانيدهاى آن را شيرينى معصيت.
مسأله 1
واجب است نزد ظهور علامات موت، اداء حقوق واجبه مردم و ردّ ودايع و امانتهايى كه نزد او است به صاحبانش با امكان، و با