بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 211باشد يا طول كشيده باشد. و فرق نيست در استحباب آن، ما بين شب و روز بلكه در صبح و شام مستحب است. و در آن نشستن شرط نيست پس متحقق مىشود به مجرد رفتن، بلكه شايد پرسيدن حال نيز، شرط نباشد. و اما آداب آن پس چند چيز است: (اول) اين كه بنشيند نزد او و لكن طول ندهد نشستن را، مگر آن كه مريض طالب باشد. و در حديث است كه عيادت احمقان دشوارتر است بر مريض از مرض. «دوم» آن كه دست خود را بر روى هم گذارد يا بر پيشانى خود گذارد هنگامى كه نزد مريض نشسته. (سوم) آن كه دست خود را بر ذراع مريض گذارد در حين دعا كردن به او يا مطلقاً. (چهارم) آن كه دعا كند براى شفاى او و بهتر آن است كه بگويد: «اللَّهُمَّ اشْفِه بِشِفائكَ وَ داوِه بِدَوائِكَ وَ عافِه مِنْ بَلائِكَ».(پنجم) آن كه هديهاى براى او ببرد از ميوه يا بوى خوشى يا نحو اينها از چيزهايى كه او را خوش مىآيد و باعث أنس و راحت او مىشود. (ششم) آن كه بخواند بر او فاتحه الكتاب را هفتاد بار يا چهل مرتبه يا هفت مرتبه يا يك مرتبه، و در حديث است كه اگر بخوانى حمد را بر ميتى هفتاد مرتبه و او زنده شود، عجبى نيست. و هم وارد شده كه هر كه را علتى باشد، بخواند در گريبان خود حمد را هفتاد مرتبه. و سزاوار است كه بعد از خواندن حمد بر مريض، لباس او را تكان دهد. (هفتم) اين كه نخورد نزد مريض چيزى را كه او ميل دارد و براى او ضرر دارد. (هشتم) آن كه كارى كه موجب دل تنگى مريضى شود، نكند و او را به غيظ نياورد. (نهم) آن كه التماس دعا كند از او، زيرا كه او از كسانى است كه دعايش مستجاب است و از حضرت صادق (عليه السلام) روايت است كه سه نفرند كه دعاى ايشان مستجاب است: حاجى و جهاد كننده و مريض.
فصل چهارم در امور متعلقهى به محتضر
كه وظيفه ديگران است و آن چند چيز است:(اول) رو به قبله كردن محتضر را، به نحوى كه پاهاى او به سمت قبله باشد به طورى كه اگر بنشيند، رو به قبله شود. و وجوب اين خالى از قوّت