در هر طبقه، ذكور مقدمند بر اناث و بالغ ايشان مقدم است بر غير بالغ. و كسى كه نزديك باشد به ميت از جانب پدر و مادر، اولى است از آن كه منسوب به يك طرف باشد. و منسوب از جانب پدر اولى است از منسوب مادرى. و در طبقهى اولى، پدر مقدم است بر مادر. و اولاد اولاد مقدمند بر اولاد اولاد. و در طبقهى ثانيه، جدّ مقدم است بر اخوه. و ايشان مقدمند بر اولادشان. و در طبقهى سوم عمّ مقدم است بر خال. و هر يك مقدمند بر اولاد خود.
مسأله 3
در هر طبقه كه ذكور نباشد، ولايت با اناث آن طبقه است و هم چنين اگر ذكور باشد لكن بالغ نباشد يا مجنون يا غائب باشد. لكن احوط استيذان از حاكم است نيز.
مسأله 4
هر گاه ميت مادر و اولاد ذكور دارد، اذن مادر مقدم است لكن احوط استيذان است از اولاد نيز.
مسأله 5
هر گاه در بعضى از مراتب منحصر باشد به صبى يا مجنون يا غائب، در اين صورت احوط جمع ما بين اذن حاكم شرع و مرتبه متأخره است اگر چه ولايت داشتن مرتبهى متأخره، خالى از قوّت نيست. و اگر از براى صبىّ ولىّ باشد، احوط استيذان است از ولىّ نيز.
مسأله 6
هر گاه اهل مرتبهى واحده متعدد باشند، همه شريك مىباشند در ولايت و بايد جميع اذن بدهند. و محتمل است كه اكبر از آنها مقدم باشد.
مسأله 7
هر گاه ميت اعمال خود را وصيت به غير ولىّ كرده باشد، بعضى گفتهاند اين وصيت باطل است مگر با اجازهى ولىّ لكن اقوى صحت و وجوب عمل به آن است. و احوط مراعات احتياط است، به استيذان از ولىّ نيز. و آيا واجب است بر آن غير، قبول وصيت يا نه؟ معلوم نيست وجوب، لكن احوط است.
مسأله 8
هر گاه ولىّ پيش از عمل يا در اثناء آن، از اذن خود رجوع كند ديگر مأذون نمىتواند عمل كند. و هم چنين اگر ولىّ متبدل شود به اين كه آن كه ولىّ بود بميرد يا مجنون شود يا غائب، حاضر شود يا صبىّ مكلف شود پس بايد استيذان از ولىِّ جديد كند. بلى! هر گاه تبدّل بعد از عمل باشد، ظاهراً عمل گذشته به اذن ولىّ سابق كافى است و اعاده لازم نيست.
مسأله 9
هر گاه كسى ادعاى مولائيّت يا وصايت يا اذن از ولىّ كند ظاهر، سماع