بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 219در زير برف مانده باشد مثلًا. بلى! در مطلّقه به طلاق بائن، اشكالى در عدم جواز نيست. (سوم) محارم به نسب يا رضاع، جايز است غسل دادن ايشان يكديگر را بدون اعتبار مماثلت لكن احوط، اعتبار فقد مماثل است بلكه خالى از قوّت نيست. و اين كه از روى ثياب باشد. (چهارم) آقا و كنيز، كه آقا مىتواند كنيز خود را غسل دهد بشرط اين كه مزوجه يا در عدّهى غير نباشد و مبعّضه و مكاتبه هم نباشد. و اما غسل دادن كنيز آقاى خود را، پس بعضى تجويز كردهاند بشرط اذن وارث، علاوه بر شروط مذكوره لكن مع ذلك محل اشكال است و احوط ترك است. بلكه در آقا نسبت به كنيز نيز، ترك احوط است.
مسأله 1
خنثاى مشكل اگر عمرش از سه سال تجاوز نكرده باشد، اشكالى در تغسيل او نيست. و الّا پس اگر محرم يا كنيزى دارد بنا بر جواز تغسيل كنيز آقاى خود را، هر يك مىتوانند او را غسل دهند و الّا پس احوط آن است كه از روى جامه، هر يك از مرد و زن او را يك غسل بدهند اگر چه بعيد نيست جواز رجوع به قرعه.
مسأله 2
هر گاه ميّتى يا عضو [ى] از ميتى، مشتبه شود كه آيا مرد است يا زن؟ غسل دهند هر يك از مرد و زن او را از روى جامه.
مسأله 3
هر گاه مماثل منحصر باشد به كافر و كافره از اهل كتاب و محارم هم نباشند، امر مىكند مرد مسلم، زن كافره را يا زن مسلمه، مرد كافر را به اين كه اولًا خودش غسل كند و بعد غسل بدهد ميت را. و نيّت غسل را آن امر كننده مىكند. و اگر ممكن است كه دست به آب و به بدن ميّت نرساند يا در كر و جارى غسل دهد، بهتر است بلكه بعيد نيست تعيّن آن. لكن اگر بعد مماثل مسلم پيدا شد، اعاده كنند آن غسل را. و اگر مماثل منحصر باشد در مخالف، او غسل مىدهد لكن غسل كردن او پيش از تغسيل، لازم نيست. و اگر مخالف و كتابى، هر دو باشند مخالف مقدم است.
مسأله 4
هر گاه مماثل پيدا نشود حتى كتابى و كتابيه، غسل ساقط است لكن احوط اين است كه غير مماثل از روى جامه، بدون لمس و نظر، ميت را غسل دهد و بعد بدن او را بخشكانند و كفن كنند.
مسأله 5
شرط است در غسل دهنده كه مسلمان، بالغ، عاقل، اثنا عشرى باشد. پس جايز نيست غسل دادن صبى و اگر