هر گاه ميت وصيت كرده باشد به نماز كردن [خواندن] شخص معيّنى بر او، احوط اين است كه آن شخص استيذان كند از ولىّ هر چند بر ولىّ واجب بدانيم تقديم او را. پس عمل به وصيت واجب است بنا بر اقوى و مع ذلك استيذان از ولىّ ساقط نمىشود. و بر ولىّ واجب است اذن دادن به او.
مسأله 11
مستحب است كه نماز ميت به جماعت كرده [خوانده] شود و احوط بلكه اظهر، اين است كه جميع شرايط امامت موجود باشد در امام از بلوغ و عقل و ايمان و عدالت و مرد بودن او از براى مردان، و اين كه ولد الزنا نباشد بلكه احوط اين است كه شرائط جماعت نيز موجود باشد از عدم حائل و عدم علو مكان امام و نشسته نبودن او با قيام مأمومين و بعد مفرط نبودن ما بين امام و مأمومين و ما بين خود مأمومين.
مسأله 12
امام در نماز بر ميت، از مأمومين متحمل نمىتواند بشود يعنى بايد مأموم تكبيرات و دعاهاى ما بين را خودش بخواند و به خواندن امام از او ساقط نمىشود.
مسأله 13
جايز است كه امام و مأمومين قصد وجوب كنند چون ما دام كه تمام نشده بر همه واجب است.
مسأله 14
هر گاه مأمومين همه زن باشند جايز است امام ايشان نيز زن باشد، لكن بهتر بلكه احوط آن است كه در صف زنها بايستد و مقدم نايستد بر ايشان.
مسأله 15
جايز است نماز بر مكان بر ميت چه فرادى و چه به جماعت و هر گاه به جماعت كنند [بخوانند] امام در صف بايستد مثل جماعت زنان و واجب است كه ستر عورت كنند اگر چه به دست باشد و هر گاه ممكن نباشد ستر، نشسته نماز بخوانند.
مسأله 16
در جماعت غير زنها و غير عراة بهتر اين است كه امام مقدم بايستد و مأمومين در پشت سر او باشند، بلكه مكروه است در پهلوى امام بايستند هر چند مأموم يكى باشد.
مسأله 17
در نماز ميت هر گاه زن به مرد اقتداء كند، مستحب است كه پشت سر او بايستد و اگر صفوفى از مردان باشد، پشت سر مردان بايستد و هر گاه حائضى در ميان زنان باشد در صف جدا بايستد.
مسأله 18
جايز است در اثناء نماز ميت، عدول از امامى به امام ديگر و جايز است قطع نماز ميت، اختياراً. هم چنان كه جايز است عدول از