فصل بيست و هشتم در آداب مستحبه‏ى نماز ميت است‏ - غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی - جلد 1

عباس قمی؛ مصحح: علی رضا أسداللهی فرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 251

فساد ميت به تأخير، واجب است تقديم نماز ميت. و اگر وقت فريضه مضيّق باشد و بر ميت هم ترس فساد باشد فريضه را مقدّم دارند و نماز ميت را بعد از دفن بكنند [بخوانند]. و هر گاه معارضه كند دفن با نماز يوميه، به معنى اين كه اگر نماز يوميه بخوانند و ميت دفنش تأخير افتد فاسد شود، دفن را مقدّم دارند و نماز يوميه را قضاء كنند. و اگر ممكن باشد كه با ايماء هم نماز فريضه را به جاى آورند چنين كنند لكن ترك قضاء نشود نيز.

مسأله 21

جايز نيست نماز ميت را در اثناء نماز يوميه به جا آورند، هر چند محو صورت نماز نشود. مثل اين كه در حال قنوت پنج تكبير و چهار دعاى مختصر به جاى آورد مع هذا جايز نيست بنا بر احوط.

مسأله 22

هر گاه دو ميت موجود باشد، جايز است بر هر يك جدا نماز كند [بخواند] و جايز است تشريك كند به يك نماز بر هر دو، هر چند مختلف باشند در وجوب نماز و استحباب آن. و متعيّن است تشريك، در صورت خوف فساد بر آن دو به سبب تأخير.

مسأله 23

هر گاه در اثناء نماز بر ميت، ميتى ديگر حاضر كردند مخيّر است ما بين سه وجه: (اول) اتمام نماز بر اول و بر دوم نماز جداگانه كردن [خواندن‏]. (دوم) قطع نماز و سر گرفتن به نحو تشريك. (سوم) تشريك در تكبيرات باقيه و خواندن وظيفه هر دو.

فصل بيست و هشتم در آداب مستحبه‏ى نماز ميت است‏

و آن چند چيز است: (اول) آن كه مصلِّى با طهارت باشد. (دوم) اين كه امام و منفرد، نزد وسط يعنى مقابل كمر ميت بايستند اگر مَرد، بلكه مطلق ذكر باشد. و اگر زن، بلكه مطلق انثى است مقابل سينه‏ى او بايستند. و در خنثى، مخيّر است. و اگر بخواهد بر مرد و زن به شراكت نماز بخواند، خوب است كمر مرد را در مقابل سينه‏ى زن قرار دهند تا ادراك استحباب نسبت به هر دو بشود. (سوم) آن كه مصلّى كفش از پا بكَند بلكه نماز كردن [خواندن‏] با كفش مكروه است به خلاف خف و جوراب. سيد بحر العلوم فرموده: «و الخلع للحذاء دون الاحتفاء و سن فى قضائه‏

/ 443