بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 265گريه كردن كسان او، ضعيف است بلكه منافى عدل الهى است. و گريه [اى] كه مشتمل بر جزع و بى صبرى باشد مادامى كه مقرون به راضى نبودن به قضاء الهى نباشد حرام نيست. بلى، جزع نمودن باعث حرمان از اجر صابرين است و كراهت آن بعيد نيست.
مسأله 2
جايز است نوحه كردن بر ميت به شعر يا به نثر، مادامى كه متضمن دروغ و ويل و ثبور نباشد. بلى، نوحه كردن در شب مكروه است و جايز است اجرت گرفتن بر نوحهگرى، هر گاه نوحه مشتمل بر باطل نباشد، لكن بهتر آن است كه از اول، شرط اجرت نكنند.
مسأله 3
جايز نيست در مصيبت، سيلى به صورت خود زدن و خراشيدن آن، و بريدن موى سر، بلكه فرياد نمودن خارج از اعتدال، بنا بر احوط. چنانچه جايز نيست پيراهن دريدن بر غير پدر و برادر، بلكه بر آنها نيز احوط اجتناب است.
مسأله 4
زنى كه گيسوى خود را در مصيبت ببرد، واجب است بر او كفاره، مثل كفارهى افطار شهر رمضان. و اگر موى خود را بكَند يا صورت خود را بخراشد، مثل كفاره قسم بايد بدهد.
مسأله 5
مرد هر گاه در مصيبت زوجه يا فرزند خود، پيراهن پاره كند، كفارهى قسم بايد بدهد و آن طعام ده مسكين است يا پوشانيدن آنها يا يك بنده آزاد كردن.
مسأله 6
نبش قبر مؤمن اگر چه طفل يا ديوانه باشد حرام است، مگر آن كه معلوم باشد كه مندرس و خاك شده. و كفايت نمىكند مظنّهى به اندراس آن. و هر گاه استخوان او باقى مانده و هنوز محكم باشد، در جواز نبش قبر او اشكال است و اگر استخوان پوسيدهى او باقى مانده كه به ادنى حركت خاك مىشود، ظاهر جواز نبش است. بلى، نبش قبور شهدا، علما، و صلحاء، و اولاد ائمه (عليهم السلام) مطلقاً جايز نيست اگر چه به طول مدت، مندرس شده باشد بخصوص قبور كسانى كه زيارتگاه و پناهگاه باشد. و ظاهر آن است كه مجرد برداشتن خاك قبر، مادامى كه جسد ميت، ظاهر نشود نبش قبر صادق نباشد ولى بهتر آن است كه بگوئيم در صدق نبش، رجوع به عرف شود. پس جائى كه بگويند نبش قبر و هتك حرمت است اجتناب نمايند. و هر گاه ميت را در سردابى گذارده باشند و در آن را پوشانيده باشند و بخواهند ميت ديگرى را در آن