غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی - جلد 1

عباس قمی؛ مصحح: علی رضا أسداللهی فرد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 291

و گرفتن آب يا غسل كردن در آن. و با اين تيمم مباح مى‏شود مجرد دخول مسجد و گرفتن آب يا دخول آن و غسل كردن در آن.

مسأله 36

جايز نيست تيمم كردن با تمكن از استعمال آب، مگر در دو مقام: (اول) براى نماز جنازه كه بنا بر مشهور جايز است تيمم اگر چه متمكن از غسل يا وضوء باشد. و قدر متيقن آن جايى است كه اگر بخواهد وضوء بگيرد يا غسل كند، بترسد كه نماز ميت از او فوت شود و در غير صورت خوف فوت هم، اگر بدون قصد ورود و مشروعيت به جا آورد مانعى ندارد. (دوم) براى خوابيدن كه بنا بر مشهور با امكان غسل يا وضوء، جايز است تيمم كند و بعضى گفته‏اند خصوص تيمم بدل از وضوء جايز است و قدر متيقن از آن هم جايى است كه بعد از دخول در فراش خود متذكر شود بى وضوء است كه آن وقت تيمم كند بر فراش خود، نه كسى كه پيش از دخول در فراش خود متذكر باشد كه بى وضوء است. و با امكان آن عمداً ترك كند كه ثبوت تيمم در آن حال معلوم نيست. بلى! چون حكم استحبابى است، تيمم كردن در آن حال بدون قصد ورود مانعى ندارد. و بعضى صورت ديگرى هم ذكر كرده‏اند و آن وقتى است كه در يكى از مسجدين محتلم شود كه واجب است بر او براى بيرون آمدن از مسجد تيمم كند، با آن كه آنجا آب براى غسل موجود باشد، لكن اين مطلب مشكل است بلكه زمان غسل يا تيمم بيرون رفتن از مسجد هر كدام كمتر است، مقدم است. زيرا كه بودن جنب در مسجدين حرام است و واجب است بر او فوراً خود را خلاص كند به يكى از سه كار، كه هر كدام زودتر شود همان واجب است. پس در صورتى كه زمان تيمم كمتر از آن دو باشد داخل عنوان مانع شرعى از استعمال آب مى‏شود.

مسأله 37

اگر به قدرى آب دارد كه براى وضوء يا غسل كافى نيست و ممكن است آن قدر آب مضاف در آن بريزد كه از اطلاق بيرون نرود و به قدر كفايت شود، دور نيست وجوب آن. و بعد از مخلوط نمودن، وضوء يا غسل واجب مى‏شود اگر چه بگويم مخلوط كردن واجب نيست. و هر گاه يخ يا برف موجود باشد و بتواند آن را آب كند اشكالى در وجوب آن نيست.

/ 443