بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 295كند در ظرف طلا يا نقره باشد، تيمم كردن به آن با علم و عمد حرام و باطل است، زيرا كه در عرف استعمال آن ظرف محسوب است.
مسأله 2
هر گاه دو خاك داشته باشد و بداند يكى از آنها نجس است و نشناسد آن را، به هر دو تيمم كند چنانچه هر گاه مشتبه شود خاك به غير آن، بايد به هر دو تيمم كند. به خلاف آن كه هر گاه مشتبه شود خاك مباح به مغصوب كه بايد از هر دو اجتناب كند. و اگر منحصر باشد به چنين خاكى، تكليف او منتقل مىشود به مرتبه لاحقه و با فقد تمام مراتب، فاقد الطهورين [است] كه حكم آن گذشت، چنانچه چنين است هر گاه خاك منحصر به مغصوب معيّن باشد.
مسأله 3
هر گاه آب و خاكى داشته باشد و اجمالًا بداند يكى از آن دو مغصوب است، جايز نيست وضوء به آن آب و نه تيمم به آن خاك. و بر فرض انحصار به آن، فاقد الطهورين محسوب است. و هر گاه اجمالًا بداند كه يكى از آنها نجس يا مضاف است، بر فرض انحصار به آن جمع كند بين وضوء و تيمم و نماز به آن صحيح است.
مسأله 4
اگر شك داشته باشد در نجاست خاكى، محكوم به طهارت است مگر در صورتى كه بداند سابقاً آن خاك نجس بوده كه محكوم به نجاست است.
مسأله 5
جايز نيست تيمم كردن به چيزى كه شك داشته باشد در خاك بودن آن، و با انحصار به آن، تكليف او منتقل مىشود به مرتبه ثانيه كه غبار است اگر موجود باشد و الّا به گِل و الّا احوط تيمم به آن و نماز است و بعد از آن هر وقت متمكن شد آن نماز را اعاده يا قضاء نمايد.
مسأله 6
كسى كه در مكان مغصوب محبوس باشد، جايز است همان جا تيمم كند، زيرا كه آن تيمم در عرف تصرف زايد محسوب نيست اگر چه خالى از اشكال نيست. بلكه مىتوان گفت وضوء گرفتن از آبى كه در آنجا است و قيمتى ندارد، جايز باشد. لكن اشكال در وضوء، اشدّ است پس احوط در آن حال، جمع ما بين وضوء و تيمم و نماز است و بعد از آن، در حال تمكن آن، نماز را اعاده يا قضاء نمايد.
مسأله 7
هر گاه كمى خاك دارد كه ممكن نباشد آن را پهن كند و دو كف خود را با هم بر آن زند، بايد مكرر دو دست را بر آن زند تا يقين كند كه تمام دو كف را بر خاك زده آن وقت مسح كند