بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 323مانند شك و سهو و غيره هر گاه غالباً اتفاق مىافتد براى او، بلكه گفتهاند مطلقاً چه غالباً اتفاق بيفتد يا نه، لكن وجهى ندارد و اگر ياد نگرفت و داخل در نماز شد باطل است اگر چه اتفاق هم نيفتد، بشرط آن كه در نماز متزلزل باشد و الّا پس اگر به حيثيتى باشد كه محقق شود از او قصد فرمان بردارى امر خدا پس اقوى صحت است. بلى، اگر شك يا سهوى رو دهد كه حكم او را نداند باطل است نمازش، لكن جايز است بنا را بگذارد بر يكى از دو وجه يا وجوهى كه احتمال مىدهد به قصد آن كه سؤال كند بعد از فراغ و اعاده كند اگر مخالف با واقع باشد. و نيز واجب است تأخير نماز هر گاه مزاحمت كند با او واجب مضيّق مثل ازالهى نجاست از مسجد يا اداى دينى كه طلبكار مطالبه كند با قدرت داشتن بر اداى آن يا به جهت حفظ كردن نفس محترمى يا نحو آنها. و هر گاه در اين مقامات مخالفت كرد و مشغول به نماز شد معصيت كرده در ترك واجب مضيّق لكن نمازش صحيح است بنا بر اقوى و اگر چه احوط اعاده است.
مسأله 16
جايز است به جا آوردن نافله اگر چه مبتدئه باشد در وقت فريضه، مادامى كه تنگ نكند وقت فريضه را. و معنى مبتدئه خواهد آمد و هم چنين جايز است براى كسى كه نماز قضاء دارد بنا بر اقوى و احوط ترك آن و تقديم فريضهى قضاء فائته است.
مسأله 17
هر گاه شخص، نافله را بر خود واجب كرد به سبب نذر، مانعى ندارد از به جا آوردن در وقت فريضه حتى بر قول آن كسى كه منع مىكند نافله را در وقت فريضه لكن اين در صورتى [است] كه نذر خود را مطلق سازد و امّا اگر مقيّد كند به وقت فريضه بنا بر قول آن كه مانع است، اشكال دارد. و اگر چه ممكن است حكم به صحت به سبب آن كه مانع وصف نافله بودن است. و چون نافله را نذر كرد واجب مىشود و از وصف نفلى [مستحبى] بيرون مىرود و مانع برطرف مىشود، آن وقت مثل فريضه است كه در وقت فريضهى يوميه به جا آورند. و اگر كسى ايراد كند به اين كه متعلّق نذر بايد راجح باشد و بنا بر قول كسى كه مانع است، نذر منعقد نمىشود به جهت آن كه رجحان ندارد جوابش، آن