بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 332بلكه از قول كافر باشد. پس هر گاه عادلى خبر داد به قبله و مظنّه به قول او حاصل نشد و خبر داد فاسقى يا كافرى كه آن اهل خبره بود در امر قبله شناختن مثلًا به خلاف عادل و به قول او مظنّه حاصل شد، عمل به قول او بايد كرد.
مسأله 3
فرقى نيست در وجوب اجتهاد ما بين نابينا و بينا، نهايت امر آن است كه اجتهاد نابينا رجوع به غير است در بيان امارات يا در تعيين قبله.
مسأله 4
معتبر نيست قول صاحب منزل در قبله هر گاه مفيد ظنّ نباشد. و كفايت نمىكند نيز هر گاه مفيد ظنّ باشد و لكن ممكن باشد تحصيل اقوى از آن.
مسأله 5
هر گاه شخص، اجتهاد كرد در امر قبله و اجتهادش مخالف شد با قبلهى بلد مسلمانان مانند محراب و مذابح و قبورشان، احوط تكرار نماز است. مگر آن كه يقين كند به آن كه بناء قبلهى ايشان بر غلط است.
مسأله 6
هر گاه قبله منحصر در دو سمت شد به اين معنى كه يقين كرد كه قبله از اين دو سمت بيرون نيست، واجب است تكرار نماز به اين كه نماز به هر دو سمت كند [بخواند] مگر اين كه يكى از آن دو جهت مظنون باشد و ديگرى موهوم پس اكتفاء كند به همان جهتى كه مظنّه دارد. و اگر قبله منحصر در دو جهت شد از حيث مظنّه يعنى مظنّه كرد كه قبله از اين دو جهت بيرون نيست باز حكمش تكرار نماز است لكن احوط، اجراء حكم متحيّر است پس در اينجا نماز به چهار طرف كند [بخواند].
مسأله 7
هر گاه براى نماز اجتهاد كرد و ظنّ به قبله پيدا كرد، واجب نيست براى نماز ديگر تجديد اجتهاد كند مادامى كه مظنّهاش به قبله باقى است.
مسأله 8
هر گاه بعد از اجتهاد در قبلهى مظنّه به يك جهتى پيدا كرد و نماز ظهر را مثلًا به آن جهت خواند بعد مبدّل شد مظنّهاش به جهت ديگرى واجب است نماز عصر را رو به جهت دومى بخواند. و آيا واجب است اعاده كند نماز ظهر را يا نه؟ اقوى وجوب است اگر به مقتضاى مظنهى دوم جهت اول پشت به قبله يا در يمين و يسار قبله بوده و اگر ما بين قبله و يمين يا يسار بوده اعاده واجب نيست.
مسأله 9
هر گاه در اثناى نماز، مظنّهاش منقلب شد به سمتى ديگر، بگردد به آن