بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 352پيراهن ببندد. (پنجم) توشح و كراهت آن نسبت به امام جماعت شديدتر است و معنى توشح آن است كه ساتر را داخل كند زير دست راست و طرف آن را بر شانهى چپ يا راست بيندازد. (ششم) نماز در عمامه بدون آن كه طرف آن را آويزان كند يا از زير حنك بگذارند و كافى است در حنك آن كه طرف عمامه كه افتاده مايل به جانب ذقن باشد و شرط نيست در آن كه از زير ذقن بگرداند و طرف آن را به جانب ديگر متصل نمايد اگر چه آن هم مصداق حنك است. (هفتم) آن كه ردا را بر كتف خود بيندازد و طرف آن را از زير بغل بگذراند و بر شانه بيندازد. (هشتم) كمر بند بستن براى مرد. (نهم) نقاب انداختن براى زن در صورتى كه مانع قرائت نباشد و الّا نماز او باطل مىشود. (دهم) آن كه مرد دهن خود را ببندد در صورتى كه مانع قرائت نباشد. (يازدهم) پوشيدن انگشترى كه صورت بر آن نقش كرده باشند.(دوازدهم) آن كه همراه او آهنى باشد كه پيدا باشد. (سيزدهم) آن كه زن خلخال با صدا به پوشد. (چهاردهم) پوشيدن قباء كه به دكمههاى زياد يا كمر بند بسته باشند. (پانزدهم) نماز در حالى كه دكمهها را باز كرده باشد. (شانزدهم) نماز در لباس شهرت اگر به حد حرمت نرسيده باشد يا آن را حرام ندانيم. (هفدهم) نماز در لباس كسى كه از نجاست پرهيز نمىكند خصوصاً شارب الخمر و هم چنين در لباس كسى كه از غصب اجتناب ندارد. (هجدهم) نماز در لباسى كه در آن صورت حيوان باشد. (نوزدهم) لباسى كه ممزوج به ابريشم باشد. (بيستم) لباس كفار و اعداء دين. (بيست يكم») لباسى كه چرك باشد. (بيست و دويم) سنجاب.(بيست و سوم) چيزى كه پشت پا را نپوشاند. (بيست و چهارم) لباسى كه موجب تكبّر شود. (بيست و پنجم) لباس جوانان براى پيران.(بيست و ششم) پوستى كه گرفته شود از كسانى كه ميته را به دبّاغى حلال دانند. (بيست و هفتم) نماز در كفش از پوست الاغ. (بيست و هشتم) لباس تنگ كه به بدن بچسبد. (بيست و نهم) نماز با خضاب پيش از شستن آن. (سىام») همراه داشتن و