حرام است زينت كردن مسجد را به طلا، بلكه احوط آن است كه نقش نكنند آن را به صورتها.
دوم
جايز نيست فروختن مسجد و فروختن آلات آن اگر چه خراب شود و آثار مسجديت آن باقى نمانده باشد. و جايز نيست مسجد را در ملك خود داخل كند يا داخل طريق نمايد. و به مجرد خراب شدن از مسجد بودن بيرون نمىرود ابداً، و حرمت نجس كردن آن و وجوب احترام آن باقى است و آلات آن را بايد صرف خود همان مسجد نمايند. و هر گاه بانى براى تعمير آن پيدا نشود صرف مسجد ديگر نمايند. بلى، هر گاه به آلات باقى ماندهى آن به هيچ وجه نتوان در مسجدى منتفع شد، جايز است آن را بفروشند و عوض آن را صرف همان مسجد يا مسجد ديگرى نمايند.
سوم
حرام است نجس كردن مسجد و اگر نجس شد واجب است فوراً نجاست آن را زايل كنند اگر چه در وقت نماز باشد، در صورتى كه وقت نماز مضيّق نباشد. بلى، با ضيق وقت، نماز را مقدّم دارد و در وسعت وقت اگر ترك ازاله نمود و مشغول نماز شد گناه كار است و لكن اقوى، صحت نماز اوست. و اگر در بين نماز، مسجد نجس شود يا آن كه در اثناء نماز، عالم شد به نجاست مسجد، واجب نيست نماز را قطع كند براى ازالهى آن اگر چه وقت، موسّع باشد بلكه جواز قطع نماز هم مشكل است. و باكى نيست به داخل كردن نجاست غير متعدّى در مسجد مگر در صورتى كه باعث هتك حرمت آن باشد مثل آن كه عذره خشك بسيارى باشد. و هر گاه خودش قادر بر ازالهى نجاست نباشد و كسى هم نباشد كه با او همراهى كند، وجوب ازاله از او ساقط مىشود. و احوط آن است كه ديگران را اعلام كند به نجاست آن تا ازاله كنند. و اگر جنب باشد و ازالهى نجاست متوقف بر مكث در مسجد باشد، ظاهر آن است كه فوريت آن ساقط شود تا غسل كند آن وقت ازاله كند و محتمل است كه بگوئيم واجب است بر او تيمم كردن و مبادرت به ازاله.